✍ مریم وفائی

#به_بهانه_روز_جهانی_زبان_مادری
✍ مریم وفائی


بی گمان زبان، پیاله فرهنگ مردمی است که با آن زبان سخن می‌گویندو به وسیله آن با دنیای پیرامونشان وارد کنش میشوند، پدیده‌ای است که هم‌چون موجودی جاندار با مردمان خود زندگی می‌کند، آنها را در بازگو کردن احساس، اندیشه ها و دنیای‌شان یاری می‌دهد، در کنارشان رشد میکند، می‌بالد، دگرگون میشود و تحول پیدا می‌کند و حتی گاهی می‌میرد. مرگ هر زبان به معنای مرگ گوشه‌ای از فرهنگ بشری است، مرگ تاریخ، هویت، روان و مرگ آدمی است در کنش با دنیای پیرامونش!
از آنجایی که حق آموزش به زبان مادری، در بسیاری از اسناد و معاهدات حقوق ‌بشری مانند منشور زبان مادری، اعلامیه جهانی حقوق زبانی، بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیت‌های قومی، ملی، زبانی و مذهبی، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک، ماده ۲۷ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی مورد تأکید فراوان قرار گرفته است اما در ایران با آنکه به گونه اساسی و رسمی و قانونی به چنین حقی که بازتابش در اصل پانزدهم قانون نیم بند اساسی و آنهم با اقلیت نام نهادن زبانهای دیگر در حالیکه فراوانی آنها بی شماربوده است و اساساً ساختار فرهنگ و مرزهای جغرافیایی ایران با گوناگونی فرهنگهای قومی و زبانی آن در هم تنیده و همچنین خاستگاه همسان این زبانها با زبان فارسی و کنش این زبانها در طول تاریخ با زبانی که آن را زبان رسمی نامیده اند، سبب غنی تر شدن این زبان شده، خلاصه میشود، به قدری بی اهمیت و کمرنگ بوده است که در تمام این سالها نه تنها پرداختن به چنین قانون پر پرسشی را در راستای آموزش در مدارس و نظام آموزشی که هر روز نسکهای درسی کودکان این سرزمین را به ویژه در دوران نخستین آموزش رسمی آنها دگرگون کرده اند ، بل به دلیل تأکید گسترده به انجام کلیه امور اداری و تحصیلی به زبان فارسی و حتی مزیت دانستن گفتگو با این زبان و ایجاد نوعی برتری کاذب به دلیل دانستن این زبان و آنهم بدون وجود لهجه، نه تنها سبب فاصله گرفتن و جدایی اقوام به دلیل کنشهای زباندانان زبان رسمی بی لهجه با آنان شده، شاهد بازماندن از ادامه تحصیل کودکانی بوده ایم که عدم هماهنگی خانواده شان به دلیل عدم آشنایی با زبان فارسی و به طبع عدم توانایی در یاری و همراهی کودکانشان و همچنین عدم یاری و همراهی نظام آموزشی با کودکانی که تا سن 7 سالگی دنیای زیبا و کودکانه ای فارغ از چنین جبری داشته اند و تخریب رویاها و نابودی کاخ آرزوهایشان در مواجهه با زبانی نو که در نگارش املا و انشایش لنگ میزنند، نه تنها دنیای کودکانه آنان را به یکباره ویران کرده بلکه سبب محروم ماندن کشور از شناسایی و بالندگی چنین نخبگانی شده و آسیبهای فراوان روانی جبران ناپذیری را در گذر زمان به آنها تحمیل کرده است.


@Kajhnegaristan