🗞 چرا طرح مجلس برای بازطراحی ساختار پولی کشور گام نهادن در بیراهه است؟ | نقد - بخش پانزدهم

🗞 چرا طرح مجلس برای بازطراحی ساختار پولی کشور گام نهادن در بیراهه است؟ | نقد #طرح_بانک_مرکزی - بخش پانزدهم

💡 در بخش پایانی از سلسله یادداشت‌های انتقادی از طرح مجلس برای اصلاح ساختار بانک مرکزی، مهمترین محورهای انتقادی بیان شده در یادداشت‌های پیشین بصورت خلاصه و مختصر تقدیم می‌شود؛

🔹 این طرح تجویزی مبتنی بر درک متعارف از پول، بانک، و روابط پولی است و به عیوب برخاسته از نقص دیدگاه‌های متعارف در عدم شناخت صحیح پدیده‌های پولی مبتلاست

🔹 طرح نسبت به آرمانها و ارزش‌های انقلاب اسلامی خنثی و لابشرط بوده، نظام پولی را صرفاً پدیده‌ای فنی و بی ارتباط به ارزش‌ها و آرمان‌ها تصویر کرده است

🔹 طرح نسبت به واقعیات جاری کشور، در رأس آنها سوگیری نامطلوب خلق پول توسط نظام بانکی، خنثی و
بسیار بی‌توجه است.

🔸 تمهیدات جدی طرح در مسدودساختن تأثیرگذاری دولت بر پایه پولی و از سوی دیگر تساهل نسبت به خلق پول بانکی در حالی است که:
۱- بخش کوچکی از پول امروز مخلوق دولت است.
۲- انحرافات خلق و تخصیص پول توسط بانک‌های خصوصی کمتر از خلق پول توسط دولت نبوده، بلکه شواهد آماری نشان میدهد به مراتب بیشتر است.
۳- دولت نماینده عموم، نهادی با بالاترین مشروعیت و معتبرکنندۀ پول است که اساساً قدرت خلق هر نوع پول به عنوان یک حق عمومی باید منحصر در این نهاد باشد.
۴- در نهایت این دولت است که باید پاسخگوی خلأها و مشکلات برخاسته از خلق پول بانک‌ها باشد (شکاف اختیارات و مسئولیت دولت)
۵- آثار سوء احتمالی زیاده روی دولت در اتکا به پول بانک مرکزی، تورم است که با کاستن از حسن شهرت سیاستمداران به عنوان یک مکانیزم خودکار در کنترل آنها عمل می‌کند، مکانیزم خودکاری که در مورد خلق پول توسط بانک‌ها صادق نیست.
۶- هم اینک دولت کمترین عاملیت در استقراض از بانک مرکزی داشته و بانک‌ها جلودار رشد پایه پولی هستند.

🔸 هدف‌گذاری تورم پایین و تک رقمی به عنوان مهمترین اولویت سیاستگذاری بانک مرکزی نادرست است زیرا:
۱- تحریک اقتصاد از محل خلق پول کنترل شده و هدایت شده به بخشهای هدف، مهمترین ابزار ایجاد رشد درونزا و تحقق عملی اقتصاد مقاومتی است که ناچارا چند درصد تورم در یک دوره محدود به اقتصاد تحمیل می‌کند. ممکن است این هزینه در برابر آن منافع قابل اغماض باشد. طرح جاری از این واقعیت غافل است
دوره رشد بالا و تشکیل سرمایه وسیع، ماهیتا منجر به شکافی مقطعی بین تقاضا و عرضه خواهد شد که گریزی از چند درصد تورم باقی نمی‌گذارد
۲- تجربه بسیاری از کشورهای موفق (شرق آسیا) حاکی از تورمی بودن دوره نسبتاً کوتاه رشد و جهش اقتصادی آنهاست.

🔹 استقلال بانک مرکزی در معنای رایج، یک شکاف بین حقوق و مسئولیت‌های دولت و بانک مرکزی بوجود می آورد که پاسخگو کردن بانک مرکزی به مجلس، راهکاری مناسب برای آن نیست.

🔹 تحمیل یک هدف سیاستی مشخص و حتی ابزارهای خاص، با اصل نفوذ اراده آزاد مردم در تعیین اهداف و اولویت‌ها ناساز است.

🔹 مستقل ساختن بانک مرکزی (عدم امکان استقراض دولت از وی) دولت را منضبط نکرده، او را به سوی اشکالی دیگر از استقراض سوق می‌دهد که آثاری بدتر و غیرقابل مهارتر از استقراض از بانک مرکزی دارد. در حالی که تبعات استقراض از بانک مرکزی (تورم احتمالی) متوجه دولت مستقر است؛ تبعات استقراض از خارج، استقراض از بانک‌ها، یا استقراض از عموم مردم به لحاظ اقتصادسیاسی متوجه دولت‌های بعد است که مکانیزم خودکار جلوگیری از کژرفتاری دولت را از بین می‌برد.

📲 با دوستانتان به اشتراک بگذارید 👇🏻👇🏻
t.me/joinchat/AAAAAD58ps1HeFuxDo8kBg