کشتن «هکی»

کشتن «هکی»

کشته شدن دکتر فرشید هکی بدل به موضوعی رسانه‌ای شده است.

موضوعی با تفاسیر گوناگون که خود کشتن را فراموش می‌کنند.

تفاسیر و شیوه‌های روایت به شکلی‌اند که توگویی نه از واقعیتی هولناک و دهشت‌انگیز سخن می‌گویند بلکه از نمایشی که نمایش بودنش فاصله‌ایست که ما را از واقعیت هولناک ماجراها حفظ می‌کند.

رسانه‌ها در حال واقعیت‌زدایی از جهانند و امرواقع به جای واقعیت می‌نشیند و بازی‌های سیاسی و اقتصادی به عنوان وحشتناک‌ترین واقعیت‌ها در پستوی تاریک این خیمه‌شب‌بازی‌ها در حال دست‌رقصانی‌اند.

تفسیر مخالفان و منتقدان نظام جمهوری اسلامی این است که دکتر هکی توسط نیروهای امنیتی ایران با دستور مستقیم مقامات کشته شده است تا رعب و وحشت را در دل منتقدان بیفکند.

تفسیر طرفدران نظام اما این است که برای کشورهایی که می‌خواهند پوست زیر پای ایران بگذارند در این اوضاع خراب، کشتن یک فعال مدنی کاری ندارد. مثلن عربستان پول بدهد و موساد هم اجرا کند.

خبرگزاری‌های داخلی نوشتند این مرگ خودکشی است. پزشکی قانونی گفت این نظرها را رد می‌کند.

عده‌ای می‌گویند خاشقچی نظرها را به عربستان جلب کرده بود که با این ترفند دوربین‌ها را به سمت ایران چرخاند تا از زیر فشار دربیایید.

اما ما با نمایش روبرو نیستیم. با یک واقعیت روبروییم که از پس و پیشش هیچ نمی‌دانیم.

این شخص کیست و چه می‌کرده و با کدام گروه‌ها بده بستان داشته و فعال مدنی بوده، اصولگرای احمدی‌نژادی بوده یا هر چیزی که می‌تواند نیک یا دژم باشد ما چیزی نمی‌دانیم.

ما در داده‌های رسانه‌ای غرقیم هربار در موجی، تنها تخته‌پاره‌ی این دریای مواج واقعیت هولناک کشته شدن اوست.

مرگ تفسیر بردار نیست. تنها با فراموش نکردن این واقعیت است که می‌شود از آن حرف زد.