اروپا, ایالات متحده ,پیوستگی امنیت انرژی و امنیت نظامی در قاره سبر

اروپا, ایالات متحده ,پیوستگی امنیت انرژی و امنیت نظامی در قاره سبر
همانطور که میدانیم اروپا از نظر انرژی تا حد زیادی به انرژی وارداتی از روسیه مخصوصا گاز روسیه وابسته است و این مسئله با تکمیل خط لوله ترکیس استریم بیشتر هم خواهد شد این مسئله یک اهرم اعمال قدرت غیر نظامی هولناکی را در اختیار کرملین قرار خواهد داد تا اروپا را در پرونده های مورد علاقه مسکو در سطح اروپاتحت فشار قرار داده و از طرف دیگر ایالات متحده به عنوان ضامن امنیت اروپا را با عملی انجام شده وادار به توجه بیشتر واشنگتن به اروپا دور کردن تمرکز ایالات متحده از سایر پرونده های دو جانبه متقاعد سازد . این در حالی است که دولت جدید ایالات متحده با برداشتن تمام محدودیتهای در زمینه صادرات نفت و گاز خود را به عنوان یک قدرت در حال ظهور در بازار انرژی جهان مطرح مینماید که قادر هست تمام معادلات سیاسی و امنیتی در حوزه انرژی را دگرگون نماید؛ و این برای اروپا و مخصوصا اروپا شرقی فرصتی است تا با متنوع کردن منابع تامین انرژی وارداتی خود وابستگی این قاره را به انرژی وارداتی از روسیه و خاورمیانه کمتر نمایند.
اما در این بین مشکلاتی هم ظهور کرده مثل اختلافات واشنگن و برلین و بروکسل بر سر هزینه های دفاعی اعضا ناتو و یا خروج ایالات متحده از معاهده اب و هوایی پاریس .در این مورد ما به وضوح یک دوگانگی در میان کشورهای اروپایی را شاهد هستیم؛ در حالی که عمده کشورهای شرق اروپا عضو ناتو سهم دو درصدی و یا بیشتر هزینه های دفاعی خودشون رو پرداخت میکنند کشورهای اروپای غربی مانند المان فرانسه هلند ... از پرداخت سهم مشخص شده سر باز زده و این یعنی پرداخت سهم عمده دفاعی ناتو توسط ایالات متحده امریکا . در این میان استدلال واشنگتن مشخص است یا اروپا سهم متناسب خود را پرداخت کرده یا متناسب با سهم پرداختی در تصمیم گیری ها شرکت خواهد نمود و یا ایالات متحده تعهدات دفاعی خود در قبال قاره را کاهش خواهد دادو این برای کشورهای اروپایی و در وهله اول برای اروپای شرقی یک شوک روانی بزرگ خواهد بود ا. از همین منظر آلمان با مطرح کردن ارتش اروپایی سعی در ارام کردن آنها دداشته تا هم از وابستگی اروپا به تعهدات دفاعی ناتو کاسته و هم آلمان را به مثابه رهبری امنیتی اروپا بدون انگلستان نمایان نماید و این مسئله با توجه به قدرت بی رقیب اقتصادی آلمان در اروپا و قدرت سیاسی ناشی از این مسئله که عملا آلمان را در مقام رهبر سیاسی و اقتصادی اروپا قرار داده است تنها یک مفهوم خواهد داشت ظهور رهبری سیاسی اقتصادی و امنیتی آلمان بر اروپا و عملا اتخاذ شدن تصمیمات بروکسل در برلین . اما به دلایل متعدد اروپا شرقی به ظهور رهبری سیاسی اقتصادی و امنیتی آلمان بر اروپا اعتماد نخواهد نمود؛ اولا تنها کشور اروپای غربی که هزینه های دفاعی خودرا مطابق جدول نظام سهمیه بندی اعضا ناتو پرداخت مینمود و توانایی و اراده حمایت از کشورهای حوزه بالتیک را به صورتی جدی داشت یعنی انگلستان از اروپا خارج شده دوم المان در حالی که خودش از پرداخت هزینه های متناسب دفاعی در ذیل اتحاد ناتو سر باز میزند میخواهد سایر کشورها را وادار به پرداخت هزینه ها دفاعی بیشتری برای تشکیل نیروی دفاعی نماید که احتمال زیاد فرماندهی آن در اختیار المان و فرانسه خواهد بود و اروپای شرقی از این منظر نمیتواند به نیات برلین یا پاریس اعتماد نماید. تنها راه حل برای اروپا شرقی اترغیب امریکا به حفظ اتحاد ناتو و مستحکم کردن حضور ایالات متحده در اروپا شرقی برای دفاع از منافع این حوزه در بروکسل و نیز دفاع از تمامیت ارضی این کشور ها در مقابل روسیه و کاهش وابستگی اروپا شرقی به انرژی وارداتی روسیه است.
در این حالت ما شاهد افزایش رقابتهای داخل اتحادیه اروپا بر سر سهم پرداختی در حوزه دفاعی و امنیتی خواهیم بود و این که شکافهای بین دو طرف بیشتر خواهد شد سخنان چندروز پیش ریس جمهور چک مبنی بر تمایلش برای برگزاری رفراندوم در کشورش برای ماندن در اروپا با اینکه خود را یک طرفدار اتحادیه اروپا میداند و این که این اتحادیه نیازمند صلاحات بنیادینی است نشان از عمق مشکلات این ابر مجموعه سیاسی دارد که به وساطه مشکلات امنیتیش دو چندان میشود.
بنا براین همونطور که امریکا یک بار در سال 2003 اروپا رو به اروپای قدیم و جدید تقسیم کرد این تقسیم بندی تبدیل به راهبرد ایالات متخد به منظور کاهش نفوذ برلین بر کل محموعه اروپایی شده و این همان نقشی است که از یک قدرت موازنه گر انتظارش میرفت . و این راهبرد از طریق به هم پیوستکی یک راهبرد امنیتی دفاعی و امنیت انرژی در حال پیگیری هست مضافا که اروپای شرقی هم تمایل دارد با افزایش تعاملات در حوزه انرژی با امریکا این کشور رو ترغیب به گسترش تعهدات امنیتی خودش در این منطقه بنماید.