داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ داستانهای باور نکردنی: ملاقات با شیطان. حسام حیدری | بی قانون
✅ داستانهای باور نکردنی: ملاقات با شیطان
حسام حیدری | بی قانون
@Bighanooon
@DastanBiGhanoon
داستان این هفته در مورد یکی از عجیبترین و قدرتمندترین اشخاص در زمینه علوم غریبه است که با قدرت اهریمنی خود بارها توانسته بود با شیطان ارتباط برقرار کند. جیمی جفرسون که به جیمی اسرارآمیز معروف است در ارتباط با شیطان به مراتبی رسیده بود که با او رفیق شده و «شیطی» صدایش میکرد و جمعهها با هم به سینما میرفتند و تو پارک ملت بدمینتون بازی میکردند.
اولین ارتباط جیمی با شیطان در یک شب سرد و در حالی که او در کلبه قدیمیاش در خارج از شهر در حال بررسی یک کتاب قدیمی به نام «افسون» بود اتفاق میافتد. برخی افراد معتقدند که او در آن کتاب قدیمی که پر از وردها و علايم غریبه بوده به دنبال تاریخ آخرین قهرمانی لیورپول تو لیگ انگلیس میگشته که یکی از وردها را به اشتباه میخواند و ناگهان صداهای وحشتناکی بلند میشود. باد شروع به وزیدن میکند و پنجرهها را به هم میکوبد و شیشهها با اینکه دو جداره بوده میشکند و ناگهان در کلبه باز شده و شیطان وارد میشود.
جیمی که از این اتفاقات و دیدن هیبت شیطان به شدت ترسیده بوده به زحمت سر بالا میآورد و با ترس به چهره او نگاه میکند و میگوید: «بیشعور نمیدونی میخوای بیای تو اتاق باید در بزنی؟ شاید من هیچی تنم نبود». اما شیطان که به شدت از احضار شدنش در آن شب خشمگین بوده غرشی میکند و میگوید: «اول دستشویيتون رو بهم نشون بده داره میریزه».
اطلاعات بیشتری در مورد آن شب غریب و صحبتهایی که بین جیمی و شیطان رد و بدل میشود وجود ندارد ولی برخی معتقدند که جیمی در آن شب دهشتناک روحش را به شیطان فروخته است. البته باور کردن این ادعا با توجه به اینکه روح جیمی خط و خش و رنگ داشته و بیمهاش تمام شده بوده؛ خیلی سخت است اما اگر معاملهای هم در کار بوده با قیمت پایین انجام شده است.
خود جیمی بعدها در یک جلسه خصوصی در مورد اتفاقات آن شب میگوید: «آن شب وقتی برای اولین بار به شیطان نگاه کردم خیلی ترسیدم چون چهره وحشتناکی داشت و گونههایی که پروتز کرده بود تو لپش افتاده بود و دماغ عملیش انقدر نوک تیز بود که میشد باهاش پرتقال پوست کند. بعد بهش گفتم خاک تو سرت این قیافه است برا خودت درست کردی؟ یه نگاه تو آینه به خودت بنداز ... عین اسکلها شدی، پس کی میخوای از این آلاخون والاخونی در بیای؟ آخه فریب دادن این و اون هم شد کار؟ خاک تو سر کچلت کنن؟ ولی شیطان به حرفهایم گوش نکرد و سریع حرف را عوض کرد و چند تا از خاطرات گول زدنهایش را برایم تعریف کرد که خیلی باحال بود و حسابی خندیدیم».
اگرچه بسیاری از مردم تا مدتها حرفهای جیمی را باور نکرده و او را دروغگو و جادوگر میدانستند اما بعضی از نزدیکان او جای بوسه شیطان را روی لپش دیدهاند. آنها همچنین معتقدند که شیطان یک بار دیگر هم در عید نوروز برای عیددیدنی به خانه جیمی رفته بوده اما چون او در خانه نبوده،کاغذی روی در چسبانده و روی آن نوشته: «آمدیم نبودید رفتیم».
آیا این داستان واقعی است؟
آیا جیمی واقعا با شیطان ارتباط داشته؟ پس بگو تا نصف شب با کی چت میکرده.
آیا واقعا شیطان به کلبه او رفته بوده؟ او چطور وارد محدوده طرح ترافیک شده بود؟
به این سوالات و بسیاری از سوالات دیگر هیچ وقت پاسخی داده نشد.
این ماورالطبیعه است که با شما سخن میگوید.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@Bighanooon
@DastanBiGhanoon