داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ مرگِ طنزنویسی!. مهرداد نعیمی | بی قانون
✅ مرگِ طنزنویسی!
مهرداد نعیمی | بی قانون
@bighanooon
یکی از مسئولان گفت رفع فیلتر تلگرام تنها در صورتی انجام میشود که مدیرانِ تلگرام تعهد بدهند. به چی تعهد بدهندش رو هم نگفتند. اگر یادتون باشه چند سال پیش هم گفته بودند که رفع فیلتر فیسبوک تنها در صورتی اتفاق میافتد که تمام مصادیق جرم از این شبکه پاک شود. یعنی من واقعا دیگه حوصلهشو ندارم دوباره در این مورد بنویسم. واقعا نمیدونم مسئولان چرا از تکرار مکررات خسته نمیشن. واقعا این چه زندگیایه؟ لعنت به این زندگی، لعنت به ما...
ببخشید یهکم تند رفتم. شما ندیدید ولی خط بالا رو که نوشتم بعدش رفتم بیرون، در رو هم کوبیدم پشت سرم. الان یه کم شرمنده شدم. یه لیوان آب خنک خوردم و الان آرومم. بازم ببخشید... واقعا عصبانیت نداره که. خدا آنتیفیلترو که از ما نگرفته! بیخیالش. الان بیرون که نشسته بودم، داشتم به این فکر میکردم که بد نیست مسئولان بیان بگن کلا طنزنویسی هم از امروز ممنوعه! منم خیالم راحت بشه و برم الکی خودمرو قاطی فرار مغزها کنم، درس بخونم. برای چی هنوز جلوی طنزنویسی رو نگرفتید؟ سخت نیستهااا، یه لایحه تنظیم میکنید میبرید مجلس. نماینده طرفدار طنزنویسی اینجوری شروع به صحبت میکنه: «به نام خدا. طنزنویسی وظیفهای بس خطیر و کبیر است که تاثیر بسزایی بر روحیه مردم و روان مسئولان دارد! از این رو...».
به همین «از این رو» که میرسه، نماینده مخالف جلوی حرفهاش رو میگیره و میگه: «تذکر! طبق بندِ ماده سیوچهارِ اصل بیست و دومِ اصول سومِ اولین صفحه از آخرین فصلِ اولین ویرایشِ کتاب قانونِ شفافسازی در رویارویی با رویکردها، ایشان باید مشخص کنند که از کدوم رو! این رو یا اون رو! اصلا از روی کجا؟ روی چی؟ روی کتاب؟ روی میز؟ روی اُپن آشپزخانه؟ روی بخار پنجره؟! روی سکه؟ رو درخت؟ رو پرِ پرنده؟» بعد رییس مجلس میگه: « شما اجازه بدید ایشون «استارت» بزنه و حروف در اذهانِ نمایندگان منعقد بشه بعد اقدام به سقط کلامشون کنید!». نماینده مخالف: «استارت؟! تذکر! بازم تذکر دارم، طبق بند22 مادهآهوی چمنِ قانون فلان... رییس مجلس نباید از کلمات بیگانه انگلیسی، این روباه مکار، استفاده کند!» بعد دوباره به نماینده اول اجازه میدهند حرفهایش را بزند: بله عرض میکردم، بنده طنزنویسان را افرادی متخصص در امور و متعهد میدانم که در طول سالیان درازِ ژورنالیستی، به دور از هرگونه لودگی، همواره شخصیتی «فان» و پایبند به خطوط قرمز و اصول طنازی...» نمایند مخالف، مهندس فشارکی، که میکروفونش را هم خاموش کردهاند، از جیب بغل کتش یکعدد از این بلندگو دستيها درمیآورد و دوباره حرفهای نماینده اعتدالگرا را قطع میکند: «بنده مخالفم... چه طولی و چه عرضی، چه ایستاده و نشسته، مخالفم... اصلا طنزنویسی چه فایدهای دارد؟ شخصا به پسرم گفتهام دزد شدی شدی، مختلس شدی شدی، ولی طنزنویس نشو... مگر پیشینیان ما نگفته بودند با هم بخندیم به هم نخندیم؟ آیا طنزنویسی کمکی برای به هم نخندیدن میکند؟ من به اقصی نقاط هرکسی که میگوید کمک میکند میخندم! کار طنزنویسان مصداق بارز افراط و تفریط است، طنزنویس باید اغراق، بزرگنمایی و آشناییزدایی کند تا متنش بخنداند. کاری که به دور از منش این دولتِ معتدلگرای متمایل به چپِ نزدیک به راست است! بنده به بنده به ضرس قاطع میگویم که تمام بدبختیهای ما زیر سر همین طنزنویسان لعیم و لوده است... اینها واقعا فکر میکنند میتوانند هر گُلی خواستند بخورند؟ آن هم از پشت هیجده؟ بنده میگویم خیر! اینها رو ول کنید پسفردا درباره همه چیز شوخی مینویسند. ببینید غرب که به اینها بال و پر داد به چه اوضاعی رسیده که نمیگذارند یک آبِ خوش از گلوی ترامپ پایین بره! واقعا طنزنویس چه کاری به جز گلواژهپراکنی میکند؟ آیا طناز چیزی بیش از یک شخص بیاخلاقِ بیبنیانِ بیمزه و بیهمهچیز است؟ آیا دور از انصاف است اگر فلفل توی حلقشان بکنیم؟ بنده میگویم خیر و حتی معتقدم نباید به یک تذکر خشک و خالی قناعت کنیم. در مجموع باید به خدمتتان عرض کنم کلا بنده میگویم خیر! با تشکر!»
بعد هم رای میگیرند و رای هم میآورند و برای همیشه از شر شوخی و طنز راحت میشوید. به همین راحتی.
(این متن با همراهی احمدرضا کاظمی نوشته شده)
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@Dastanbighanoon