داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ یه تومن میگیرم دهنشو میبندم. گیتا حسینی | بی قانون
✅ یه تومن میگیرم دهنشو میبندم
گیتا حسینی | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
تو اتوبوس نشسته بودم که خانم بغل دستیم شروع کرد به درد دل و گله کردن از شوهرش. حرفاش که تموم شد نگام کرد و پرسید: «خب حالا تو میگی چیکار کنم؟» گفتم: «چیو؟» گفت: «ای بابا به نظرت طلاق بگیرم یا نه؟» با تعجب گفتم: «خب چرا نمیری پیش مشاور»؟ گفت: «من به کسی که پول میگیره تا حرف گوش بده اعتماد ندارم. حالا زودتر بگو چیکار کنم ایستگاه باید پیاده بشم». خانمی که کنارمون وایساده بود گفت: «به نظرمن که طلاقتو بگیر مهریهات هم بذار اجرا با این وضع سکه عمرا بتونه مهريهات رو بده میفته زندان».
یه آقا از قسمت مردونه بلند گفت: «حالا شوهرش بیفته زندان واسه این مهریه میشه؟» خانمه گفت: «دلش که خنک میشه». به خانم کنار دستیم گفتم: «رسیدیم ایستگاه جا نمونی».
سقلمهای بهم زد وگفت: «پای زندگیم وسطهها ساکت شو ببینم تکلیفم چی میشه». یه خانم جوونی گفت: «به نظرم باهاش توافق کن مهریهات رو قسطی بگير، ماهی یه سکه. اینجوری چند ماه اول رو با هر بدبختی شده میده بعدش میفته زندان، حداقل یه چیزی ته دستتو میگیره». آقای قد بلندی گفت: «من نمیفهمم چرا شما خانما به حرف کارشناسا گوش نمیدین. بابا اون تشت شیرو گلابو اجرا کن شوهرت آروم میشه». خانمی که یه شال قرمز سرش بود، گفت: «آره آروم میشه به شرطی که با همون تشت بکوبه فرق سر شوهرش».
آقای قدبلند گفت: «همین اخلاقا رو دارین که شوهراتون باهاتون نمیسازن». خانم شال قرمز جواب داد: «من اصلا شوهر ندارم مگه دیوونهام». آقای قدبلند گفت: «تو رو نمیدونم ولی اونا که تو رو نگرفتن قطعا عاقل بودن». بحث داشت بالا میگرفت که خانم بغل دستیم بلند شد و گفت: «خانما، آقایون داریم از اصل موضوع خارج میشیم سوال اصلی اینه که من طلاق بگیرم یا نه؟» خانم مسنی گفت: «اگه بچه داری بمون و تحمل کن». یه دختر جوون گفت: «وا پس آرامش خودش چی؟ نه جونم طلاقت رو بگیر بچههاتم اگه شعور داشته باشن درک میکنن». خانم قبلی گفت: «حالا اومدیم و بچههاش بیشعور بودن اونوقت جواب ضربه عاطفیشون رو تو میدی»؟ تو همین اوضاع یه خانمی آمد نزدیک ما و پچ پچ کنان به خانم بغل دستیم گفت: «دهنبند دارم یه میلیون تومن، روزی سه بار بخون فوت کن تو حلق شوهرت زبونش بسته میشه». خانم بغل دستیم گفت: «یه تومن که چیزی نیست اگه واقعا بسته بشه». خانمه گفت: «مطمئن باش. من کلی مشتری از خارج دارم، الانم دلم برات سوخت وگرنه من اصلا کسی رو بدون وقت قبلی قبول نمیکنم.
شمارهام رو هم بهت میدم اگه راضی نبودی بیا پولت رو پس بگیر».
يه آقايي که جلوتر نشسته بود، گفت: «تورو خدا به منم بدین بلکه دهن مادرزنم بسته شه انقدر دخالت نکنه». همین موقع آقای راننده گفت: «اگه چيزي واسه رفع اجل معلق تو بساطت داری سریع بگو که ترمز بریده، خیابون سرپایینیه، تهشم حفاری متروئه».
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon