✅ ما تفرجگاه ارواح پریشان‌خاطریم. پدرام سلیمانی | بی قانون

✅ ما تفرجگاه ارواح پریشان‌خاطریم
پدرام سليمانی | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

شنیده بودم در شهر کوچکی نزدیک به شهری بزرگ مرد دانشمندی زندگی می‌کند که تنها ایرادش تنفر از زن‌هاست. البته تنفرش این‌گونه نیست که مثلا پس از مدتی زیرزمین خانه‌اش را تفتیش کنند و ببینند با پوست و موی سر صدها زن تابلوی «جیغ» را در ابعاد بزرگ بازآفرینی کرده. شاید هم چون نقاشی بلد نیست همچین چیزی را در زیرزمین خانه‌اش کشف نمی‌کنند. اما خب در زیرزمینش روی زن‌ها آزمایشات علمی غیرقانونی هم انجام نمی‌دهد. اصلا مطمئن نیستم که خانه‌اش زیرزمین داشته باشد اما اگر زیرزمین داشته باشد هم فضایش چیزی شبیه به یک شهر زامبی زده خواهد بود که اکنون زامبی‌ها آنجا را ترک کرده‌اند و فقط یک نفر در آن شهر زندگی می‌کند. در واقع فضای خانه‌اش هم دقیقا به همین شکل است و اگر زیرزمینی هم داشت، بعید بود فضای متفاوتی داشته باشد. اسم مرد دانشمند را نمی‌دانم چون تنها یک بار دیدمش. دزدکی وارد اتاقش شدم و تظاهر کردم که دلم می‌خواهد با او همخانه بشوم. در آن دیدار گفت که دلش نمی‌خواهد کسی اسمش را بداند و از زن‌ها متنفر است و بعد من کمی نگاهش کردم و تمرکزم روی لب‌هایم بود تا دهانم باز نماند؛ نه از روی تعجب. یکی از عادت‌های بدم این است که اگر روی دهانم تمرکز نکنم باز می‌ماند. به هر حال مدتی به این شکل سپری شد و بعد شروع به حرف زدن کردم.
-خب پس من چی صدات کنم؟
-هرچی دلت میخواد
-یعنی هر بار که صدات می‌کنم، میتونم از یه کلمه متفاوت استفاده کنم؟
- نه خب اینجوری من از کجا بفهمم که هر بار داری من‌رو صدا می‌کنی؟
-از هوشت استفاده کن.
-نه نمیتونی از کلمات متفاوت استفاده کنی. فقط از یه کلمه میتونی استفاده کنی و همین الان باید اون‌رو مشخص کنی.
-الان چیزی به ذهنم نمیرسه. خیلی گشنمه و چیزهای مهم‌تری هست که باید در موردشون صحبت کنیم.
-چه چیزایی؟
-مثلا اینکه چرا بی‌مقدمه باید بهم بگی که از زن‌ها متنفری؟
-خب چون از زن‌ها متنفرم. خواستم یه اطلاعاتی در مورد خودم بهت بدم. مشکلت با بی‌مقدمه بودنشه؟
-عجب! پس چرا از اینکه خودت‌رو چجوری تمیز می‌کنی واسم نمیگی؟!
-این اطلاعاتی نیست که دلم بخواد در موردش صحبت کنم.
-آره فقط دلت میخواد طوری صحبت کنی که نشون بدی چقدر عوضی هستی.
-هی... داری بهم توهین می‌کنی. حواست هست؟
-دیگه چیزی رو بی‌مقدمه بهم نگو.
-یعنی میگی با بی‌مقدمه بودنش مشکل داری؟ پس چرا بهم گفتی دلم میخواد در مورد چیزایی صحبت کنم که نشون بدم چقدر عوضی هستم؟
-من این‌رو نگفتم. گفتم دلت میخواد طوری صحبت کنی که نشون بدی چقدر عوضی هستی. بی‌مقدمه صحبت کردن هم یه طور صحبت کردنه که نشون میده چقدر عوضی هستی.
-تو هنوز داری بهم توهین می‌کنی.
-آره حق با توئه. دارم زیاده روی می‌کنم. خب پس به نظرت ميتونیم همخونه بشیم؟
-راستش من واقعا آدمی نیستم که همیشه بی‌مقدمه صحبت کنم.
-منم با تنفرت از زن‌ها مشکل دارم. دروغ گفتم که مشکلم با بی‌مقدمه حرف زدنته تا بتونم باهات همخونه بشم.
-چرا یهو راستش رو گفتی؟!
-تو اول شروع کردی!
-ولی این دلیل خوبی نیست برای اینکه راستش رو بگی.
-حالا که گفتم. چه با یه دلیل خوب چه بدون دلیل.
-باشه باشه. من آدم بدی نیستم فقط از زن‌ها متنفرم.
-تا حالا آسیبی بهشون رسوندی؟
-نه. تو که زن نیستی؛ هستی؟!
-منظورت چیه؟!
-منظورم اینه که تو زنی یا نه؟
-توضیحت جمله قبلیت رو واضح‌تر نکرد. نه زن نیستم.
-خب خیالم راحت شد.
-شبیهشونم؟
-نمیدونم. من تا حالا ندیدمشون.
-زن‌ها رو؟!
-آره
-یعنی... ندیدی... خب خب. پس از کجا میدونی وجود دارن؟!
-باید وجود داشته باشن وقتی همه در موردشون صحبت میکنن.
-هی من واقعا خسته شدم و باید برم.
-نمیخوای باهام همخونه بشی؟
-چرا چرا بهت زنگ می‌زنم.

از اتاقش خارج می‌شوم. از جلوی اتاق‌هایی رد می‌شوم که درشان بسته است و در هر اتاق انسانی زندگی می‌کند که دنیا را متفاوت از بقیه می‌بیند. نمی‌دانم چه زمانی گیر می‌افتم ولی تا آن زمان سعی خواهم کرد با تک‌تک‌شان صحبت کنم. به انتهای راهرو می‌رسم و وارد اتاق خودم می‌شوم و منتظر می‌مانم تا خوابم ببرد.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon