✅ شب سمور گذشت و لب تنور گذشت. علیرضا کاردار | بی قانون

✅ شب سمور گذشت و لب تنور گذشت
علیرضا کاردار | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon

در زمان‌های قدیم جنگلی بود خوش آب و هوا که اهالی‌اش به لهجه محلی «جینگیل» صدایش می‌کردند. در جینگیل همه به هم احترام می‌گذاشتند. از بزرگ و کوچک و نر و ماده و خرس گنده و جوجه یک روزه، تا پير و جوان. (عده‌ای از مورخان بر این باورند که این احترام گذاشتن‌ها به دلیل تربیت درست حیوانات بوده است. چون آن زمان هنوز پای انسان‌ها به محیط‌زیست حیوانات باز نشده و از آدم‌ها چیزی یاد نگرفته بودند. ولی گروه دیگری از جانورشناسان معتقدند حیوانات جینگیل از ترس دریده شدن به همدیگر احترام می‌گذاشتند. به هرحال دلیلش هرچه بوده، خوب بوده. مولف)
یک روز که سمور شجاع به همراه پدر سمور شجاع مشغول سدسازی با دندان‌های خرگوشی‌شان بودند (در بعضی نسخه‌ها این داستان را به سگ آبی شجاع نسبت می‌دهند)، از دور چشم‌شان به خرس قهوه‌ای و روباه دم‌کلفت و گرگ شیپورچی افتاد که به سمت‌شان می‌آمدند. پدر سمور شجاع که از خود اسمی نداشت و به نام فرزند شجاعش شناخته می‌شد، دست از کار کشید و سقلمه‌ای به پسرش زد که یعنی دندان‌هایت را غلاف کن برویم تا گیر این‌ها نیفتیم. سمور شجاع رو به پدر کرد و افزود: «هرگز! من میخوام جلوی اینا بایستم تا بفهمن با قلدری نمیشه حرفشون رو پیش ببرن». پدر که حوصله این حرف‌ها را نداشت و جانش را بیشتر از فرزندش دوست داشت، رها کرد و رفت قایم شد. سه حیوان قلدر به سمور شجاع نزدیک شدند و در حالی‌که مثل آدم بدهای فیلم‌ها پوزخند می‌زدند رو به سمور شجاع افزودند: «چطوری بچه پررو؟» سمور شجاع که سرش باد داشت، سینه سپر کرد و افزود: «زکی!»
چون حجم ستون رو به پایان است، خلاصه‌اش اینکه آن سه حیوان، از خجالت سمور شجاع را به 6 روش سامورایی درآمدند و به‌جای اینکه خام‌خام بخورندش، به سیخ کشیده و در تنور برشته‌اش کردند و به نیش کشیدند. قرار بود سمور شجاع به سمبل مقابله با حیوان‌آزاری در جینگیل تبدیل شود که داستان این‌طوری رقم خورد. از آن زمان این ضرب‌المثل برای مواقعی به کار می‌رود که کسی که می‌خواهد کله شقی کند، شاخش را می‌شکنند و به ‌جای اینکه شب را در رختخوابش به سر ببرد، باید توی تنور بگذراند.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon