✅ تنها در اتاق. محمدامین فرشادمهر | بی قانون

✅ تنها در اتاق
محمدامین فرشادمهر | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon

خونه رفیقم سر میز ناهار بودیم، پسرش سهوا چنگال رو با دست غیر تخصصی‌اش گرفت. رفیق ما هم که گویا توقع چنین حرکتی رو نداشت، بلند شد با عصبانیت یه کم تو هال قدم زد و به پسرش گفت «پسرجان تو چپ دستی یا راست دست؟» گفت:«من یه چپ دست مغرورم که می‌میرم...» رفیقم گفت:«احسنت، کارهای اصلیت رو با کدوم دستت می‌کنی؟» پسرش گفت:«با دست راست! نه ببخشید همون دست چپ». رفیقم گفت:«پس چرا این اشتباهات رو می‌کنی پسر؟» بعدش هم آلبوم رو آورد و با دیدن عکس‌های خودش و پدرش گوله گوله اشک ریخت و فین‌فین‌کنان گفت: «آخه کجای کار من اشتباه بوده که بچه‌ام باید چنین رفتاری داشته باشه؟!» که یهو کولر خاموش شد. پریدم وسط حرفش گفتم:«ببین مثل اینکه اون خدابیامرز هم خیلی باهات همسو نیستا». گفت:«تو هیچی از زندگی و مشکلات ما نمیدونی امین! اون سری هم پیش‌بند غذاش رو نبسته بود!» بعدش هم به پسرش گفت:«قربونت برم من، متاسفم ولی باید نیم ساعت بری توی اتاقت». تا این رو گفت یهو یه صدای شکستگی اومد که بعدها بهم گفتن صدای شکستن دل پسره بوده. یعنی فضا در حد این کلیپ هندی‌ها که یارو با مژه‌هاش گلوله رو تو هوا ميگیره برام سورئال بود. یاد بچگی‌های خودم افتادم. چیزی به نام اتاق جدا نبود. اگه اتاق جدایی هم وجود داشت، فرد جدایی توش نبود. معمولا به فضای مسقفی که بالای پنج نفر توش حضور داشت میگفتن اتاق جدا، باقي رو میگفتن انباری! اون زمان‌ها از خدامون بود یه اتاق داشته باشیم و بتونیم چند ساعت توش خلوت کنیم. یعنی اگه معدلمون خوب می‌شد، میگفتن جایزه‌تون اينه كه باید تنها برید توی یکی از اتاق‌ها، دو روز هم حق بیرون اومدن ندارید. ما هم ذوق می‌کردیم و می‌گفتیم: «اگه ميشه در رو هم به سختگیرانه‌ترین حالت ممکنش رومون قفل کنید!»
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon