داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ مهمانت را قورت بده. سهیلا ولیزاده | بی قانون.. تو خونمون فوبیای زنگ در داریم
✅ مهمانت را قورت بده
سهیلا ولیزاده | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
ما تو خونمون فوبیای زنگ در داریم. یعنی وقتی زنگ در رو میزنن همه بچهها جیغزنان به یه سمتی فرار و خودمون رو یه گوشه قایم میکنیم. ساعتها اونجا به خودمون میلرزیم تا بابام با یه لیوان آب میاد میاردمون بیرون و میگه هیچی نیست عزیزم؛ رفتن رفتن. باید بگم که اوایل اینجوری نبودیم، سالم بودیم و با دیدن مهمون رم نمیکردیم.
در واقع کافی بود یکی زنگ بزنه خونمون و بگه ما داریم میام اونجا. به این ترتیب به فنا رفتن ما شروع میشد؛ مامان فرض رو بر این ميذاشت که این عزیزان تا همین دیروز توی یه جزیره دورافتاده بیآب و علف بودن و دچار سوءتغذیه شدید هستن. پس بهتره براشون به اندازه لشکر جومونگ غذا بپزه اونم در چند نوع مختلف. وقتی اعتراض میکردیم که خب یه کم کمتر بپز همینجور که کفگیر رو میزد تو سرمون اضافه میکرد: یهو دیدی وسط مهمونی یکی در زد و اومد تو، میخوایین آبروم بره؟
خلاصه که بزرگوار با همین فرمون شاخص مصرف مواد غذایی کشور رو یه تنه در سطح بالایی نگه میداشت.
مرحله بعدی چایی بود؛ اینجوری که لازم بود چایی به دفعات و حتما به ترتیب سن تعارف میشد، یعنی از اینور اتاق پرواز میکردیم اونور تا به اون بزرگتر چایی بدیم، دوباره ازاونور غلت میخوردیم اینور اتاق به سمت این یکی بزرگتر.
این چایی خوردنه تموم نمیشد و میل به بینهایت داشت؛ برای هر مبحث جداگانه یه دور چایی جدا میطلبید و انقدر باید چایی میدادیم بهشون که قسم بخورن دچار نارسایی کلیه شدن.
مصیبت اصلی اما، بعد از رفتن مهمونا بود که یه هفته کامل شام و ناهار همون غذای باقیمونده لشکر جومونگ بود و درست وقتی که خوشحال بودیم غذا داره تموم ميشه، تلفن زنگ میخورد و جمعه دیگری تو راه بود.
با این اوصاف، شماها بودین عاشق مهمون نمیشدین؟
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon