داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ برسد به دست سعدی. بهزاد برخورداری یزدی | بی قانون
✅ برسد به دست سعدی
بهزاد برخورداری یزدی | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
از خدا که پنهان نیست من خیلی به اشعار سعدی علاقه دارم از شما چه پنهان چندوقت پیش سعدی به خوابم آمد.
همین که خودش را معرفی کرد، شروع کردم به درد دل و شکایت از روزگار و اینکه سعدی جان نیستی ببینی که ما در چه دوران بدی داریم زندگی میکنیم. از هر دری شکوهای کردم و سعدی صبورانه گوش میداد.
سعدی جان حالا همه این بدبختیا یه طرف، این تبلیغات اعصاب خردکن هم یه طرف. حتی هنر و ادبیات هم همش شده تبلیغات. خوش به حالت سعدی جان که در زمان شما تبلیغات و این مسخره بازیا نبوده.
ببین حامد جان، اینجوریا هم نیست، دوره ما هم مشکلات زیاد بود.
ببخشید سعدی جان جسارت نباشه ولی من حامد نیستم بهنام هستم.
اشتباه اومدم پس.
یعنی چی اشتباه اومدی سعدی جان، خیلی هم خوش اومدی.
برو آقا دلت خوشه. باید میرفتم به خواب حامد بهنامنژاد که توی قرعهکشی شمارهاش در اومده بود و برنده دیدار با من توی خواب شده بود.
چی داری میگی سعدی جان؟
هیچی، مهم نیست.
کاملا گیج شده بودم ولی گفتم حالا که فرصت پیش آمده از هم صحبتی با سعدی بهره ببرم.
خلاصه که سعدی جان ما گرفتار این دنیای پر تبلیغات شدیم. دلمون لک زده برای یه اثر یا برنامهای که خالی از تبلیغ باشه.
مشکلت با تبلیغ چیه شما؟ تلفیق تبلیغ با هنر خودش یه مهارته. اصلا خودش هنره. حتی خود من هم در زمان حیاتم در آثارم تبلیغات انجام میدادم.
شوخی نکن سعدی جان. میدونم برای دلداری دادن به من این حرفا رو میزنی که از زندگی توی این زمونه غصه نخورم. اما حتی شوخیش هم زشته.
شوخی نیست آقا. اونجا که سرودم: «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز، مرده آنست که نامش به نکویی نبرند».
خیلی زیرپوستی برای یکی از عطاریهای اون زمان شیراز که متعلق به خانوادهای معروف به خاندان نکونامها بود تبلیغ کردم. از این نمونهها توی آثارم زیاده.
طاقت نیاوردم. فریاد زدم:
بسه دیگه سعدی جان. میدونم از روی مهربونی این حرفهای الکی رو میزنی تا فکر کنم همیشه همین آش و همین کاسه بوده. خواهش میکنم سعدی جان بگو که این حرفها حقیقت نداره، بگو که شوخی کردی، بگو قبل از اینکه سکته کنم، بگو.
از خواب پریدم. سرم به شدت درد میکرد. توی بدترین موقع ممکن از خواب پریده بودم. از آن شب به بعد هر شب با این امید میخوابم که دوباره سعدی به خوابم بیاید و بگوید که همه آن حرفهایش شوخی بوده است. هر روز که میگذرد امیدم برای دیدار مجدد سعدی کمرنگتر میشود. لطفا اگر کسی از شما سعدی را در خواب دید پیام من را به او برساند. با تشکر، بهنام حامدزاده.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon