داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ امروز شنبه چهاردهم مهر هزار و سیصد و نود و هفت. علی رضازاده | بی قانون
✅ امروز شنبه چهاردهم مهر هزار و سیصد و نود و هفت
علی رضازاده | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
امیرحسین منظمی با قد دو متر و اندام استخوانی بلاخره بعد از هفت ساعت رانندگی از ماشین پیاده میشود. باران دیگر نمیگذارد جلوی چشمش را درست ببیند. برای امشب به اندازه کافی دور شده. کنار درِ مسافرخانه ماشین را پارک میکند. لبه کلاه بالای سرش را پایینتر میآورد که قیافهای که چیزی از آن هم معلوم نبود، اصلا معلوم نباشد. از ماشین پیاده میشود و بارانیاش را میپوشد. چترش را از ماشین بر میدارد ولی چتر را باز نمیکند. پشتش کمی خم شده. مثل کارگرانی که کیسه برنج را روی دوششان حمل میکنند. آرام وارد مسافرخانه میشود. جوری که توجه کسی را جلب نکند. توی همین چند ثانیه تمام هیکلش خیس شده ولی برایش فرقی نمیکند. آرام جوری که کسی شک نکند کنار پیشخوان میایستد. تقاضای یک اتاق میکند. وقتی دارد با مسئول پذیرش صحبت میکند، سرش را اصلا بالا نمیآورد. فرم را پر میکند. ای کاش میشد اسم و فامیلش را اشتباه مینوشت. ولی آنقدری وقت نبود که کارت ملی و شناسنامه جعلی برای خودش دست و پا کند. کلید اتاق را میگیرد. چمدان را بلند میکند و از پلهها بالا میرود. آرام کلید را میچرخاند و در را باز میکند. از پنجره به بیرون نگاه میکند. همه چیز عادی است. پرده را میکشد. بارانی و کلاهش را در میآورد و آویزان میکند. چترش را روی زمین میگذارد. دارد از خستگی میمیرد. روی تخت دراز میکشد. به سقف خیره میشود. نمیداند دقیقا باید چه کار کند... کنترل را بر میدارد و تلویزیون را روشن میکند. اخبار ساعت 9 شبکه یک تازه شروع شده. مجری اخبار میگوید: «امروز شنبه چهاردهم مهرماه هزار و سیصد و نود و هفت، امیرحسین منظمی عاشق شد...» از جایش میپرد و سریع لباسش را میپوشد و از اتاق میرود بیرون... تمام ترسش این است که نکند تلویزیونِ پذیرش هم اخبار پخش کند... ولی مسئول پذیرش دارد از آیفیلم مختارنامه نگاه میکند. سریع به سمت ماشین میدود. ماشین را روشن میکند و با سرعت زیادی حرکت میکند. باران سیل آسا میبارد. هوا تاریک است و توی این وضعیت دید چندانی ندارد. ناگهان یک ماشین جلویش سبز میشود و شاخ به شاخ با هم تصادف میکنند... امیر حسین اما زنده میماند. چهرهاش آسیب دیده اما همچنان همان آدم است و بعد از مداوا بلافاصله به بیمارستان روانی منتقل میشود.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon