✅ هر جور راحتیم. علیرضا کاردار | بی قانون

✅ هر جور راحتیم
علیرضا کاردار | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

«نیریش و میل» چیز خارق‌العاده‌ای نیست، همان لیموشیرین است که برعکس شده. لیموشیرین اول شیرین است و به مرور تلخ می‌شود، ولی «نیریش و میل» زن و شوهری هستند که اولش تلخند و آخرش شیرین.

«میل» گفت: «امشب حوصله شام پختن ندارم ها، گفته باشم. خودت یه فکری بکن!» «نیریش» نگاهی به او انداخت که داشت به دستش کرم می‌مالید. میل متوجه نگاهش شد و گفت: «گرسنه نیستی؟ اوکی، هرجور راحتی!» نیریش گفت: «چشمم روشن! از کی تا حالا مردها این جمله معروف و گره‌گشا و جادویی ما رو می‌گن؟» میل بی‌تفاوت گفت: «حوصله هیچ کاری ندارم... افسردگی پاییز گرفتم... می‌خوام برم سلبریتی بشم!» نیریش لپ‌تاپ را روی مبل گذاشت و گفت: «جان؟!» میل ادامه داد: «زندگی پرهیجان، درآمد بالا، معروفیت فراوان...»
نیریش کنارش نشست و گفت: «چشمم روشن! همین مونده دیگه...» میل دستش را پس زد و گفت: «مسخره‌بازی درنیار، گفتم که حوصله ندارم. تلویزیون که چیزی نداره، صد رحمت به زمانی که دوتا کانال داشت، اقلا یکیش اسلاید پخش می‌کرد سرمون گرم می‌شد! با این قیمت‌ها خریددرمانی هم نمی‌شه کرد، بریم تو بازار علاوه بر افسردگی، دچار ورشکستگی و کمرشکستگی هم می‌شیم. پارک هم که جرات نمی‌کنیم بریم تا مبادا معتاد و دزدزده برگردیم. ورزشگاه هم که دو نفری راهمون نمی‌دن. بلیت سینما هم 15 تومن...» نیریش وسط حرفش پرید و گفت: «بلیت تئاتر هم 200 تومن!» میل گفت: «اتفاقا برای همین می‌گم برم سلبریتی بشم. یه تئاتر می‌ذارم با بلیت چندصد تومنی، چهارتا آهنگ هم از این و اون کش میرم و آلبوم می‌دم بیرون و عکس‌های اینستاگرامم رو هم کتاب می‌کنم و نجومی می‌فروشم، جشن امضا و فرش قرمز و مراسم خوانش براشون می‌ذارم، چندتا نقاشی هم کپی می‌کنم و هروقت حوصله داشتم از لنگه دمپایی و ساحل دریا و خط کشی وسط خیابون عکس می‌گیرم و با تنه درخت و شیلنگ فرخورده آثار هنری درست می‌کنم و نمایشگاه برگزار می‌کنم و میلیونی می‌فروشم، چی از این بهتر؟»

نیریش گفت: «تازه پیج اینستا هم می‌تونی بزنی و توش طراحی فشن و مدلینگ هم بکنی و تبلیغ هم بگیری و پول پارو کنیم! برای این که هم معروف باشی و هم محبوب می‌تونی گوش به‌زنگ باشی و هرکی هرچی گفت، سریع یه توییت انتقادی کپی کنی و بذاری تو پیجت تا نشون بدی که چقدر مردمی و دغدغه‌مندی!» میل گفت: «آره، از صحبت‌های وزیر و وکیل گرفته تا گرونی دلار و رب و لنگ پوشیدن و نون خشک سق زدن و حتی توصیه به موندن تو برجام یا خارج شدن ازش، تو هر زمینه‌ای باید نظر بدم تا بیشتر تو چشم بیام!» نیریش گفت: «اصلش هم همینه، بعد هم اقامت یه جایی رو می‌گیریم و 6 ماهی که اون طرفیم غر می‌زنیم و عشق و حال، 6 ماهی که این طرفیم هم دلار چنج می‌کنیم و ماله می‌کشیم و دوبله عشق و حال! آی گفتی نون خشک و رب، گرسنه شدم، پاشو یه املت پر رب درست کن، دستت درد نکنه!»
میل که رویایی شده بود بی‌اختیار بلند شد و به سمت آشپزخانه رفت. نیریش پوزخندی زد و زیر لب گفت: «دیدی؟ تو این شرایط یه «هرجور راحتی» نشونت دادم که رفتی شام بپزی!»
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon