✅ زاویه خوش میان میدانم آرزوست. امیرقباد | بی قانون.. جدا از شوخی خیلی عکس زشتیه

✅ زاویه خوش میان میدانم آرزوست
امیرقباد | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

میگه: جدا از شوخی خیلی عکس زشتیه. میگم: منظورت اینه که بد عکسم! نه؟ میگه: نه! کجا بدعکسی. خب زشتی. طبیعیه. مگه نه سبحانه؟ سبحانه از همون دور که کنترل تلویزیون تو دستش بود و الکی کانال بالا پایین می‌کرد بدون اینکه نگاه بندازه این ور، یه سر جدی تکون داد و گفت: میمون هرچی زشت‌تر، بد اداتر. خوبه انقدر زشته و وضع اخلاقش اینه. یکم خوشگل بود چه یابویی برش می‌داشت.
میگم: من زشت نیستم. شماها اصن چی از هنر و عکاسی میفهمین؟ هر کس یه زاویه خوب داره. عکاس باید خوب باشه که اون زاویه رو پیدا کنه.
میگه: چند سالته؟ میگم: 30 و اندی. میگه: بیشتر به 30 و کوروس سرهنگ‌زاده می‌خوره سنت تا 30 و اندی. ولی تو این همه سال خودت به اون زاویه خوشت نرسیدی؟ میگم: یه چیزایی دستم اومده از زاویه. میگه: خب چرا خودت رو نشون نمیدی پس؟
میگم: آخه اهل خودنمایی نیستم. میگه: کی گفت خودنمایی کن؟ الان مساله اینه که حضور تو، یه عکس20 نفره رو به فنا داده. الان اون 19 نفر دیگه چه گناهی داشتن که تو زاویه مناسبت در نیومده عکس اینجور شده؟ میگم: این عکس قدیمیه. هنوز به زاویه مناسب نرسیده بود.
میگه: یه زاویه مناسب بگیر عمو ببینه. میگم: الان زاویه مناسبم نمیاد. میگه: ولی خوب نازت میاد. به نظرم باید بکوبی از اول بسازی. تو با یه زاویه بعیده بهار شی. میگم: قرار نیست من بهار شم. سبحانه از اون ور داد میزنه: این زمهریر کوفتی رو چه به بهار؟ این یخچال بالفطره رو رها کن داداش. چرا وقتت رو با این یابو حروم می‌کنی؟ این رو بکوبی از اولم بسازی توفیری نداره. ملاتش خرابه.
صدام رو آروم کردم و سرم رو بردم نزدیک گوش سبحان؛ میگم: این چرا انقدر با من لجه خب؟ بابا من که کاریش ندارم. از اون دورم ول نمیکنه. میگه: خب می‌خواستی قصد ادامه تحصیل نداشته باشی. اونم دلش شکسته دیگه. حالا چیز بدی هم نمیگه. راس میگه دیگه. تو خمیرمایه‌ات خرابه. ازت نون خوب در نمیاد.
میگم: واقعا دارین قضیه رو شخصی میکنین. اصن اون عکس رو بده من برم بذارم تو آلبوم. میگه: یعنی تو یه آلبوم عکس هم داری؟ میگم: وا! مگه من چمه؟ میگه: آخه تو با این زاویه خرابیت دیگه آلبوم داریت چیه؟
عکس رو گرفتم با غیظ و غضب رفتم سمت اتاق. تو درگاهی نرسیده، داد زده میگه: حالا قهر نکن؛ آلبوم رو بیار یکم بخندیم. گفتم: رو آب بخندین با این خلق ترش و بی‌نمکتون. در رو همچی کوبیدم که یه لحظه حناق شدن. ولی چه فایده که بی‌عارن. صدای خنده‌شون شکفت و من رو شکافت. با خودم گفتم: دارم براشون. ولی چی؟ آینده مشخص میکنه. فعلا که نمیدونم.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon