داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ عبور از مرزهای نقدپذیری. امیرقباد | بی قانون.. میگه: «این صداش خوب نیست
✅ عبور از مرزهای نقدپذیری
امیرقباد | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
سبحانه میگه: «این صداش خوب نیست. اون یکی رو بردار». میگم: «هندونه نیست که؛ چیپسه». دیدم صاب دکه داره بد میاد برام. از سر ردیف همه بستهها رو یه حالی بهشون داده بود که صداشون رو دربیاره. میگه: «عه! چیپس صداش خیلی مهمه. آدم وقتی نشسته پای فیلم اصن این خارچ و خورچ چیپس صحنهها رو هیجانزده میکنه». میگم: «تو که نباید صحنهها رو هیجانزده کنی. بعد که واقعا نمیخوای تو سالن سینما بشینی چیپس خوردن؟» میگه: «وا! خلی تو. از همین پنج تا بردار». میگم: «پنج تا بسته چیپس آخه؟ کالریش زیاده ها. یه جا برای شام هم بذار.»
میگه: «تو واقعا شوهر اعصاب خردکنی هستی. بیشتر باید تو بخش سبزی پاک کردن و اینا از تواناییهات استفاده کنم. اصن مال امورات فرهنگی نیستی». میگم: «آخه الان این کجاش کار فرهنگیه؟ یه فیلم جفنگ پیدا کردی با پنج تا بسته چیپس میخوای بری سالن رو آباد کنی؛ شد کار فرهنگی؟ مردم اصن شکلشون عوض شده. یه موقع میرفتی سینما یه حال عاشقانه بهت دست میداد چارتا چیکه اشک و اوشک از چشمات سرریز میشد. دو تا جمله یاد میگرفتی یه هفته با خودت ور میرفتی که کجا اون دو تا جمله رو بکنی تو حلق مردم فخرش رو بفروشی. حالا چی؟ یه تم دهه ۶۰ با دو تا آفتابه و یه پيژامه و فوکولهای بر آمده و اپلهای از دو سر شونه بیرون زده میزنی تنگ هم؛ یه املت خوب ازش در میاری میریزی تو چشم و چال مردم؛ میگی بفرما فیلم.»
میگه: «تو نگران اشک و اوشک نباش. خودم یه کار میکنم وقتی از سینما بیرون میاومدیم به پهنای صورتت اشک بباره ازت. واسه جمله هم چند تا درس فرهنگی خوب برای شبت گذاشتم کنار که دچار خلا فرهنگی نشی». میگم: «آخه این دو ساعت رو یه کار بهتر میشد کردا». میگه: «همون لیاقتته صبح تا شب بشینی کنار دست سبحان لاف و گزاف و گزارشات اراجیفش از عبور پشههای ماده و حرکات مشکوک گربهها سر شاخهها و تکون پرده توی پنجرهای مردم رو گوش کنی و از خنده خنج بری. فکرم نکن حواسم نیست این دو تا دخترا که پشت سرمون نشستن رو دیدی رفتی تو ژست منتقد فرهنگی. ببین دیگه ازت گذشت این دلبری از دلبرکا. سرت تو آخور خودت باشه وگرنه...»
میگم: «الان که فکر میکنم آدم باید دوغش رو بنوشه و فیلمش رو ببینه. اصن چه فرقی میکنه چه فیلمی. سینما خیلی حال خوبیه. چیه همش مونده بودیم تو خونه. اصن چی بهتر از دهه ۶۰؟» میگه: «خوشم میاد انتقاد پذیری». میگم: «بله خب آدم یه وقتایی انتقادپذیر باشه به سرنوشت شادتری میچسبونه خودش رو. اصن سری که درد نمیکنه رو از چال بیرون نیاری بهتره».
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon