✅ بگم سمندون بیاد بخوردت!. سهیلا ولى‌زاده | بی قانون

✅ بگم سمندون بياد بخوردت!
سهيلا ولى‌زاده | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon

هميشه تو بچگی وقتی از ديدن كارتون‌ها و برنامه‌های كودك به خودم می‌لرزيدم و نميدونستم تو كدوم گوشه خونه قايم شم كه چاق و لاغر نيان من‌رو بخورن، يا جادوگر دزد عروسك‌ها دستش بهم نرسه، همينجور كه داشتم ناخونام‌رو می‌جويدم يهو برمی‌گشتم می‌ديدم پشت سرم سمندون با اون شاخاش و دندوناش وايساده و داره بهم لبخند می‌زنه.
در واقع تعيين رده سنی بعد از سمندون بود كه به صداوسيما اضافه شد؛ وقتي تعداد زياديمون تو همون تاريكيای گوشه خونه برای هميشه لمس شديم، مسئولان به اين نتيجه رسيدن كه قاعدتا نبايد اينجوری می‌شد.
تازه وقتی يه سر پناه پيدا مي‌كرديم. بايد می‌نشستيم سر نرسيدن شخصيت‌ها به پدر مادرشون، مريضی تاروی بيچاره يا بدبختی هاكلبری‌فين كه هر قسمت فكر می‌كرديم اين آخريشه ولی با شروع قسمت بعد می‌فهميديم اين بدبختيای تا الان سوءتفاهم بوده و همونجور كه داشتيم اشك می‌ريختيم ضجه‌زنان به انتظار قسمت بعد می‌نشستيم.
اما اينا همش مال دوران طفوليت و خامي بود. وقتی بزرگ شدم فهميدم كه چقدر ناسپاس بودم و اون همه دورانديشی رو نديده بودم. همه اون‌ها تلاشی بود برای اينكه وقتی بزرگ ميشم هيچ كدوم از اين مشكلات فعلی بهم كارساز نباشه؛ مثلا مشكلات زندگي كه هركدوم‌رو رد مي‌كردی يه مرحله بدتر از اون هم جلوتر وجود داشت؛ مثلا اينكه هميشه دنبال مادرشون بودن و هيچ‌وقت بهش نمی‌رسيد. مثل قضيه ما و كار بود هميشه در پيش بوديم و هيچ‌وقت نمی‌رسيديم.
خلاصه اينكه هر چي تو زندگي فعليم دارم مديون همون آينده‌نگري مديران محترم بوده وگرنه با همون مشكل اول شونه خالی كرده بودم اما الان با لبخندی به لب به ديدن ادامه زندگی و تكرار چندباره همه راه‌هايی كه ميدونستم تهش چيه ادامه ميدم.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon