✅ مماشات بیرون از دایره قسمت. امیرقباد | بی قانون.. غم غریب کدوم غروبی؟

✅ مماشات بیرون از دایره قسمت
امیرقباد | بی قانون

@bighanooon
@DastanBighanoon

گفت: غم غریب کدوم غروبی؟ و باز تاب خورد. از صبح چسبیده به لنگه پنجره تو زاویه کور کوچه تاب تاب عباسیش گرفته. نه میره که آدم یه نفس راحت بکشه بگه آخیش رفت؛ پرت شد؛ اصلا: مرد! نه میاد که آدم دلیل محکمی برای حرص خوردن و ناله نفرین کردن داشته باشه. مصداق عینی تب و تابه. میگم: ای نادون غم چیه؟ غریب کیه؟ غروب کجا بود؟ من خود طلوعم. آفتاب زده تو سرت همه رو شفته شیفته می‌بینی. بیا پایین! ولی چه کنم که حرف درش اثر نداره. البته کلا حتی کتک هم درش اثر نمی‌کرد هیچ وقت؛ حرف که سهله. ولی با توجه به شرایط پر نوسان نرخ سیگار توقعات آدم ملتهب میشه. اینم اینجور نبود. خودتون بهتر واقفید که خانوادگی چه حشرات بی آبروی زبون نفهمی تشریف دارن حضرات.
ولی قضیه اینه که ناشتا به توصیه خانم ملک، دکتر علفی ساختمون، دم کرده گل سرخ رو با اسطخدوس میکس کرد ریخت تو شیر موز یکم پسته هم روش اضافه کرد که قوتش بیشتر هم بشه و یه سر رفت بالا. چون یکی بهش گفته بود هوش عاطفیت ضعیفه. اونم کی؟ همین آبجیش: سبحانه. سر چی؟ سر اینکه یه دوست همچی تپل‌تر و خسته‌تر از خودش رو برای معارفه آورده بود شام منزل. بعد هم دوتایی هر‌آنچه سر میز و تو طبقات یخچال و ردیف‌های جلوی فریزر بود نوش جان کردن و توقع داشت که سبحان با این حجم نادونی و بعد از تاثیرات عمیق گشنگی بر اعصابش بره تو کار تیک و تاک و باز کردن مباحث محبت‌انگیز با دوست جون خانم و از اونجا که سبحان کلا هیچ نوع توقعاتی رو از هیچ کس برآورده نمی‌کنه، نتیجه‌گیری کرد هوش عاطفی سبحان نیاز به تقویت داره. اینکه هوش عاطفی خود سبحانه در چه وضعه بر کسی پوشیده نیست. چون با توجه به جمیع شرایط مشخصه که یه جور نبوغ تو تک تک کروموزوم‌هاش مي‌لوله. من فقط موندم سبحان هوش عاطفی به چه دردش میخوره.
حالا از اون موقع لب پنجره نشسته به هر جهنده و پرنده و رونده‌ای ابراز محبت میکنه. میگم: سبحانه خانم شما بهش بگین بیاد پایین. هوا گرمه. همینجور هم مغزی نداشت. الان اون یه ذره محتویات داخل جمجمه‌اش هم بخار میشه. سبحانه میگه: چه کار به تو داره. تو که نشستی زیر و زبرت داره باد میخوره. میگم: خب این تاب میخوره من بی‌تابیم میگیره. میگه: تو بی‌تابی بگیر بودی الان من اینجور بلاتکلیف نمونده بودم. میگم: بی‌تابی بگیری من چه کار به تکالیف شما داره؟ میگه: همین دیگه آدم رو به هزار امید میارین رو دایره قسمت، ولی همش تو محیط دایره می‌چرخونین. میگم: قضیه هندسی شد. من ریاضیم فشله. میگه: یکم ریاضت بکشی ریاضیت هم خوب میشه. میگم: من همون بهمن می‌کشم. دردش کمتره. اونم همون تو پنجره تاب بخوره اصن. به من چه ورود تو احوالات شما.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)

👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon