داستانهای روزنامه طنز بی قانون
ت پا گرفتم. به خودم آمدم دیدم باز با چلفتی نازنینم میدویم
ت پا گرفتم. به خودم آمدم دیدم باز با چلفتی نازنینم میدویم. میدویدیم و میدانستم یادآوری گذشته برای او بیفایده است، تنها راه ورود به قلب انیشتین افلاطونیام کشف و ارائه یک راه فرار از اینجا بود. نگاهش میکردم و میدویدیم و قدم به قدم در او ذوب میشدم.
ادامه دارد
روزنامه طنز بیقانون
@bighanooon
@dastanbighanoon