داستانهای روزنامه طنز بی قانون
✅ گوشی رو پَر دادن دیگه سخته برام. افسانه جهرمیان | بی قانون
✅ گوشی رو پَر دادن دیگه سخته برام
افسانه جهرمیان | بی قانون
@bighanooon
@DastanBighanoon
یادش بخیر، تا همین دو هفته پیش از در اتاق که وارد میشدم جورابام رو گوله میکردم میگرفتم توی یه دستم، گوشیمم توی دست دیگه، بعد هردو رو باهم پرت میکردم روی تخت ببینم کدوم برنده میشه.
یه وقتایی هم نشونهگیریم خطا میرفت و گوشی کمونه میکرد، میخورد به دیوار و آخر سر میافتاد روی تخت، اما الان با این وضعیت قیمت گوشیها و دلار و ارز، تختم رو چسبوندم به دیوار، بعد یه بالش پَر داریم مال جهیزیه مادربزرگ پدریمه، بالش رو میذارم روی تخت، اما خودم سرمرو میذارم زیر دستم، این بالش پره مال گوشیمه که یه وقت رطوبت نگیره یا در طول شب اگه خسته شد و خواست از این پهلو بهاون پهلو بشه قطعههاش رگ به رگ نشه، من بدبخت بشم. از اون طرف هم صبح به صبح پامیشم بیدارش میکنم، بوسش میکنم که ازم ناراحت نشه اگه شب توی خواب پشتم بهش بود. دیگه هم باهاش موزیک گوش نمیدم که کلافه بشه، تا سوار مترو میشم میگیرمش در دهنم و تا خود مقصد واسش آهنگ اجرا میکنم، بعضی وقتا هم میکوبمش توی دندونام که یعنی بزن تِرَک بعدی. سوار تاکسی هم که بشیم کرایه دونفر رو حساب میکنم که واسه خودش پاهاشرو دراز کنه راحت بشینه، تازه به راننده میگم واسش کولر هم بزنه. اون روز هم توی خیابون موتوری میخواست گوشیمرو بزنه ولی نذاشتم، چنان گوشی رو محکم گرفته بودم که از هفت تیر تا میرداماد مثل پلاستیکی که به تایر گیر کرده باهاش رفتم، موتوری هم که دید همه بنزینش داره حروم میشه، بیخیال شد. ولی حتی نذاشتم دستش به گِلَس گوشیم بخوره. الان هم خدارو شکر زندهام فقط يه نيمه از هیکلم کلا در اثر اصطحکاک با آسفالت از بین رفته که اونم پماد ترمیمکننده میمالم خوب میشه؛ والا شوخی نیست که، گوشی گرون شده.
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون (ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
@DastanBighanoon