📍نظرگاه مرگ خدا📍. 📍تا انتها بخوانید؛ بسیار قابل تامل📍

📍نظرگاه مرگِ خدا📍
📍تا انتها بخوانید؛ بسیار قابل تامل📍

💠 آماج اصلی حمله هگل به مسیحیت ناشی از زندگانی بر روی زمین است که طبق آن، فرد، همچون زائری است که روی به سوی آسمان دارد. فرد مومن، از آنجا که رستگاری خود را در آسمان جست و جو می کند، خویشتن را بر روی زمین بی کَس و تنها می بیند. او(=فرد مومن)، نمی تواند بپذیرد که "خیر اعلی" بر روی زمین تحقق می یابد؛ چرا که زمین را مرکز فساد و شر و... می بیند؛ و بنابراین آن #خیراعلی را در آسمان جست و جو می کند؛ و: آنگاه با احساس بی مقدار خود و آگاهی از گناه نخستین دست به گریبان می شود. از این روی ‌به نظر او، پیامبری مسیح صرفا یک رویداد تاریخی است و مسیح به عنوان فردی واحد، یگانه پسر و دلبند خداوند است.

💠 زمانی که مرگ مسیح فرا می رسد، خداوند از جهان طرد می شود و دیگر هیچ گونه میانجی مستقیمی میان فرد و خدا وجود ندارد، در نتیجه، آگاهی در عمق و مغاک نا امیدی به این نتیجه می رسد که با "مرگ مسیح، خداوند، خود مرده است". از این روی به نظر می رسد که این هگل بود(و نه نیچه)، که برای اولین بار "#مرگ_خدا" را اعلام کرد، و این مرگ خدا به معنای زنده شدن خدای دیگری بود که #انسان نام داشت.

💠 (بهروز‌ زواریان؛ بیزر، صفحه۲۳۳).

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken