📍ابراهیم، شخصیت از خودبیگانه📍. 📍حتما بخوانید📍

📍ابراهیم، شخصیت از خودبیگانه📍
📍حتما بخوانید📍

💠 ابراهیم بر روی زمین وجودی بیگانه است، او به جز خود به چیزی توجه ندارد؛ به دنبال خدایی برای خودش است و نه یکی از آن خدایان یونانی که کلّ بازی‌اش در طبیعت است.

🌐 نه، ابراهیم به دنبال خدایی است که بقای او را در مقابل طبیعت تضمین کند. وجود مطلقی که ابراهیم بتواند هر وجود جزئی خود را در راه او قربانی کند، حتی اگر پسرش قیدی بر سر راه او باشد برای جدا شدن از این قید حاضر است پسرش را هم قربانی کند. وانگهی، ابراهیم اگرچه پسرش را قربانی می کند اما در نهایت این برای خودش است. ابراهیم نمی تواند به چیزی عشق بورزد و نمی خواهد که عشق بورزد.(ژان وال، نگون بختی وجدان در فلسفه هگل، صفحه۶۰).

🌐 در واقع به نظر می رسد که ابراهیم وجود خود را ازخودبیگانه تلقی می کند و برای دست‌یابی به رستگاری ابدی زندگی خود و فرزندش را تباه می کند؛ ابراهیم چون وجود مطلق را در فراسوی مرزهای جهان می‌بیند، نمی‌تواند درکی از رستگاری این‌جهانی داشته باشد و چون قادر نیست عاشق باشد به راحتی می‌تواند فرزندش را هم تباه کند. لذا او خودش را در برهوت لامکان تبعید می‌کند و البته نه به مطلقِ حقیقی که به مطلقی دست می‌یابد که حاصل انتزاع(صورت‌بخشی ذهنی) او است و هیچ بهره‌ای از واقعیت ندارد(#بهروززواریان).

📌 #به_اشتراک_بگذارید.

💠 ...فلسفه در این هنگام کهن‌سالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر می‌کشد و امر واقع را در قلمرو فکر بازسازی می‌کند. (فریدریش هگل).

💠 تابع قوانین جاری کشور

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken