📍نفی اراده عمومی در نظام‌های خودکامه📍

📍نفی اراده عمومی در نظام های خودکامه📍

💠 با دانستن این نکته که اراده زئوس، قادر است سیر و جریان طبیعی امور را تغییر دهد «آنگونه که از سروده نخست ایلیاد برمی آید»، می توان به این نتیجه گیری خطر کرد که اگر بپذیریم که همه امور حتی تحلیل « #امرسیاسی» در راستای اراده او قرار دارد، در این صورت نه تنها تحلیل امر سیاسی ممکن نیست که حتی شخصیت خودکامه آگاممنون در آن اراده حل می شود. وانگهی، با این منطق نه تنها وضع قانون برای محدود کردن «خودکامگی» آگاممنون وجهی ندارد که حتی می توان فرض کرد که در این نظام خودکامه که هومر آن را به تصویر کشیده است «نه تنها آزادی فردی تأمین نمی شود که اراده فرد نفی می شود». در این نظام خودکامه که «آگاممنون» در رأس آن قرار گرفته است علی رغم اینکه دیگران می توانند تا حدودی به او نزدیک شوند(اشاره به شخصیت #نستور_خردمند)، و با ارائه پندهای حکیمانه، شاه را از الزام های خودسری و دیگر الزام های منفی خودکامگی بازدارند، اما اراده فرد در محدوده قدرت خودکامه تفسیر می شود. در این سروده نخستین که هومر آن را به تصویر کشیده است اراده فرد در محدوده اجتماع مردمان دانائه«یونانیان» قرار نمی گیرد. فرد با اینکه به ظاهر در گستره اجتماع« #درون » حرکت می کند اما به واقع در « #بیرون » حرکت می کند. می توانیم حدس بزنیم که خودسری های پیاپی آگاممنون هیچگونه «قراردادی» را امضاء نمی کند. وانگهی در خلأ قانونی که می بایست اراده خودکامه آگاممنون را سلب و محدود کند، خودکامگی قوت بیشتری پیدا می کند. در نتیجه اگرچه در نظام خودکامه، فرد به ظاهر «آزاد» است و اگرچه می توان از او به عنوان «اتم اجتماعی» یاد کرد اما در واقع این نظام خودکامه است که سخن اول و آخر را می گوید(کما اینکه می بینیم آگاممنون به هیچ وجه پند نستور خردمند را به هیچ چیز نمی گیرد). می توان گفت که حلقه اتصال محدود کردن «خودکامگی» از مجرای به رسمیت شناختن انسان به عنوان موجودی می گذرد که در درجه اول « #اراده » دارد و در درجه دوم قادر است به عنوان یک فرد در جریان امور « #تصرف » کند.

💠 بامهر؛ تحلیل #بهروززواریان؛

💠 جایی برای آنان که می اندیشند؛ چاه به چشمه ای که از آن آب می نوشیدیم حَسرَت می بُرد

۱. دکتر عبدالکریم سروش
۲. دکتر سیدجوادطباطبایی
🔻🔻🔻🔻🔻
https://t.me/denkenfurdenken