💠 «اهمیت تربیت در یونان».. از این جهت مخاطب عزیز می‌تواند با خیال آسوده آن را بخواند

💠 "اهمیت تربیت در یونان"

💠 پیشاپیش از طولانی شدن مطلب پوزش می طلبم، من فشرده مقدمه پایدیای ورنر یگر را تحلیل کردم. از این جهت مخاطب عزیز می تواند با خیال آسوده آن را بخواند. منبع این تحلیل هم دوره آثار افلاطون است و هم کتاب پایدیا.🔻🔻🔻🔻🔻🔻

💠 ورنر یگر در کتاب پایدیا به مساله مهم تربیت در یونان باستان اشاره می کند. در واقع می توان گفت که از این مجرا است که انسان یونانی نوع خود را به نسل های بعدی منتقل می کند. در واقع یگر با تاکید خاص بر مساله اراده آگاهانه انسان این امکان را فراهم می کند تا نشان دهد که انسان یونانی قادر است که جریان تحول خود را به مسیر خاصی هدایت کند. او به درستی وجود سازمان ها را برای پروراندن تن و روح آدمی در نظر می گیرد که از محتوای آن و جوهرش می توان به تربیت یاد کرد. اما این مساله تربیت در یونان باستان امری فردی نیست بلکه جامعه این وظیفه مهم را بر عهده داردو عمل و رفتار فرد درست از همین نقطه است که سرچشمه می گیرد. جامعه یونانی در اعضای خود آن چیزی را شکل می دهد که مطابق با خواست و اراده اش است. از این روی، تباهی و انحلال ضابطه ها باعث می شود که امر تربیت هم متزلزل شود. وی ثبات را در حالت تحجر تمدن ها نشان می دهد. به عبارتی می توان گفت که همه تمدن ها دوران اوج و فرودی دارند. اما اگرچه فرهنگ و ادب یونان در دوره ای متزلزل شد، این فرهنگ مجدد به گذشته خود روی آورد و با آن پیوند نوینی برقرار کرد. او می نویسد:تاریخ آن چیزی که ما به آن عنوان فرهنگ به معنی حقیقی کلمه را می توانیم بدهیم با یونان آغاز می شود. از این جهت فلسفه جدید اروپا هم به عنوان عضوی از جامعه یونانی معرفی می شود و به عبارتی می توانیم بگوییم که حتی فلسفه جدید یکی از امکانات بازگشت به اندیشه و آبشخور یونانی است. وانگهی؛ یونان مبدا است و از همین جهت هم هست که اروپاییان در.ل تاریخ خود به صورت مکرر به آن بازگشت داشته اند. اما باید بدانیم که برای اروپاییان این مبدا امری مستقل و تغییرناپذیر نیست. یگر، سرنوشت قوم یونانی را به احساس و خون، استعداد روحی، احوال تاریخی بازمی گرداند تا از دیگر اقوام و ملل، آنها را جدا کند. برای غربیان، اقوام دیگر با آنها هیچگونه نسبتی ندارند. از این روی نمی توان اقوام دیگر را در جریان بسط اندیشه غربی دخیل دانست. ادبیات و فلسفه غربی، با یک دیگر منطبق می شوند و البته که اوج این هنر و شعر و ادب در فلسفه یونان نمایان می شود. برای انسان یونانی مساله فرد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چراکه وظیفه انسان یونانی بازگرداندن انسان به حالت طبیعی و انسانی خودش است. انسان یونانی در خاک یونان رشد می کند و به جای اینکه همچون شرق به تعبیر دکتر رضا داوری اردکانی "صوفیان متفکران قوم شوند"، در یونان، شاعر و مردسیاسی و حکیم متفکران قوم, ی شوند. در این سرزمین شاعر و قانون گذار به لحاظ امر تربیتی با یک دیگر پیوند ناگسستنی دارند. انسان یونانی را هنر و معماری و مجسمه سازی آن تربیت نمی کند بلکه این هنر صرفا در جنبه های تزیینی به کار می آید. انسان یونانی در زیر پوسته تحجر فرهنگی، نیروی زنده و زاینده خود را حفظ کرده است. به این صورت می توانیم بگوییم که سخن بر سر این است که حتی افلاطون هم اگرچه بنیادگذار فلسفه سیاسی و اندیشه فلسفی است. اما بدون درک مقدمات او در بحث اندیشه تربیتی، بحث سیاسی از اندیشه او هرگز معنا ندارد. آن چیزی که برای افلاطون مهم است مساله تربیت است. اگرچه او بنیادگذار اندیشه سیاسی هم هست. به صورت دقیق همان بحثی که ما یکسره آن را نادیده گرفته ایم. اگرچه مساله اخلاق، دیباچه ای بر سیاست افلاطون طرح می شود اما نشان داده نمی شود، که جایگاه تربیت در اندیشه سیاسی افلاطون چیست؟ اگر بار دیگر محاوره #جمهور را به ترتیب بحث افلاطون بازخوانی کنیم، این پرسش ذهنمان را به خود مشغول می کند که افلاطون به چه دلیل در کتاب سوم جمهوری، از فقرات ۳۸۶ الی ۴۱۲، مساله تربیت را طرح می کند و سپس در کتاب پنجم وارد سیاست می شود؟! و در کتاب هفتم در فقره ۵۲۱ این بحث طرح می شود که زمام دار را چگونه باید #تربیت کرد؟ و یا در فقره ۵۲۲ از همین کتاب، آموزش کدام دانش ها برای #تربیت سودمند است؟ حساب و هندسه و ستاره شناسی و دیالکتیک. این همه تاکید افلاطون در جمهور بر مساله #تربیت برای چیست؟! از این روی پایدیای یونانی فقط یکی از مفاهیم دستگاه اندیشه یونانی است. ما اکنون اگرچه به لحاظ تطبیقی، سخن در برابر تمام گفته های یگر داریم اما چون از مجرایی که دنبال می کنیم، روش ما عدک تعصب است از آن چشم پوشی می کنیم تا مفاهیم یونان را برای خود قابل درک کنیم. وانگهی، واژه های #اشرافیت، #فضیلت، #سوفسطایی، #کمدی و... پیش,از افلاطون بررسی خواهد شد.

💠 مخاطب ارجمند و گرامی این سطور می تواند برای درک تحولات اقتصادی یا اجتماعی و هنری یونان به کتاب تاریخ فلسفه راتلیج مراجعه کند