📍فلسفه در نسبت با زمانه📍. 📍بهروززواریان📍

📍فلسفه در نسبت با زمانه📍
📍بهروززواریان📍

💠 درک این نکته که فلسفه می‌تواند از زمانه خود فراتر برود به مثابه این است که عقل واجد این توانایی است که در باب مسائلی که هنوز تحقق نیافته است تامل کند. اما، هر فلسفه‌ای در نسبت با آن مسائلی شکل می‌گیرد که در قالب بحران خودنمائی می‌کند.

💠 در این شرایط وظیفه فلسفه این است که این بحران‌ها و شکاف‌ها را در قالب مفاهیم بریزد و توضیح دهد که چگونه مفهوم می‌تواند با امر واقع منطبق شود؟! وانگهی، پرداختن به دشواری‌هایی که هیچ ربطی به مسائل زمان ندارد و ایراد حرف‌های نامربوط و جدل‌ها، از کم‌مایگانی برمی‌آید که فقط احساس می‌کنند ابزارهایی برای پرداختن به بحران و مشاهده آن را دارند. این منطق، فقط تا جایی عمل می‌کند که احساس دستور می‌دهد و در آشوب‌های دوران فقط به تکرار مکررات بسنده می‌کند.

💠 منطق لودگی و تمسخر، و تمسک به مبانی و مبادی‌ای که هیچ ارتباطی با امر واقع ندارد هرگز قادر به ترمیم شکاف‌ها و بازسازی آنها نیست.

💠 دیر زمانی است که #فرهنگ_ما_ایرانی‌ها دستخوش زوال و انحطاط جدی شده و #قوه و #نیروی خود را در توهم فلسفه‌ورزی از دست داده و بر جای آن فلسفه‌بافی را نشانده است. این امکان وجود دارد که فیلسوفی فراتر از تاریخ، تاریخ را وارد کند و غبار را از ساحت رویداد‌ها به کناری بنهد. اما اگر آن توضیح قادر نباشد این رویدادهای گذشته را در نسبت و پیوند با زمانه ما توضیح دهد از سطح "وهمِ‌شنیداری و روایت" فراتر نمی‌رود. وانگهی بدون اینکه حتی پرسشی طرح کند که چرا "ایرانی اراده ندارد و منطق ماوراء باید برای او تصمیم بگیرد؟" پیوند خود را با زمانه از دست می‌دهد و تفکر بدل به مفهومی انتزاعی می‌شود. او دیگر پرسش طرح نمی‌کند که چرا انسان ایرانی نه تنها قوه حرکت را در اراده جست‌و‌جو نمی‌کند که منطق او دیگر منطق #میل نیست؟ در حالی که می‌توان گفت:

💠 گل‌سرخ اینجاست، همین‌جا بِرَقص.

💠 این متن را با نام راقم به اشتراک بگذارید.

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken