📍مفهوم تاریخ فلسفه📍.. 💠 به نظر می‌رسد که اصطلاح «تاریخ فلسفه» در بطن خود حاوی یک تضاد درونی است

📍مفهوم تاریخ فلسفه📍

💠 به نظر می رسد که اصطلاح «تاریخ فلسفه» در بطن خود حاوی یک تضاد درونی است. اما این تضاد چیست و چگونه شکل می گیرد؟

💠 برحسب معمول، هدف فلسفه معطوف به «حقیقت» است و حقیقت ازلی است. اما «تاریخ» ناحیه عرضه اشکال گوناگون «اندیشه و دانش» است. با نگاهی به مذهب مسیح می توان دریافت که مسأله آن یعنی «حقیقت» بدون تغییر باقی می ماند و از این روی مسیحیت تاریخش اندک است و یا اصلا تاریخی ندارد چراکه حقیقت نمی تواند در مجرای تاریخ تحول یابد.

💠 اما «تاریخ فلسفه» به اقتضای ماهیت درونی خود از سایر تاریخ ها جدا است. به نظرم می رسد که «فلسفه مدعی دست یافتن به حقیقت مطلق نیست». لیکن، حقیقت «از و در» مجرای تاریخ به تدریج نمایان می شود. پس می توان گفت تا تاریخ هست، «فلسفه» هم وجود دارد. تاریخ فلسفه، به این دلیل که حقیقت را بدون تغییر و ازلی تلقی نمی کند در درون خود و حتی با توجه به محتوای آن، تضادی میان «تاریخ و فلسفه=تاریخ فلسفه» وجود ندارد. از این مجرا آنچه که قبلا وجود داشت(نظام های فکری) ثابت می ماند و سپس در ادوار بعدی، مسائل به آن افزوده می شود.

✍ گئورگ ویلهلم فریدریش هگل
📒 تاریخ فلسفه

💠 بامهر؛ تحلیل و افزوده #بهروززواریان

💠 جایی برای آنان که می اندیشند؛ چاه به چشمه ای که از آن آب می نوشیدیم حَسرَت می بُرد

۱. دکتر عبدالکریم سروش
۲. دکتر سیدجوادطباطبایی

🔻🔻🔻🔻🔻
https://t.me/denkenfurdenken