📍نقد/ حتما بخوانید📍

📍نقد/ حتما بخوانید📍

💠 علیرضا سیداحمدیان، در مقدمه تفسیر یک متن(عنوان فصلی از کتاب خدایگانی و بندگی)، ضمن بررسی جریان های فرانسوی تفسیر هگل، نقدی محکم بر جریان فلسفه در ایران وارد می‌کند.

💠 #سیداحمدیان معتقد است که در دهه‌های ۱۹۲۰ الی ۱۹۳۰ تفسیرهای فرانسوی از فلسفه هگل بدون در دست داشتن ترجمه‌ای مناسب از این فیلسوف آلمانی صورت می‌گرفت؛ به عنوان نمونه ما واقف هستیم که برای نخستین بار با #ژان‌وال بود که قرائت هگل از کتاب دانش‌نامه علوم فلسفی به کتاب پدیدارشناسی‌روح منتقل شد. به عبارت دیگر ژان‌وال تفکر فرانسوی را متوجه متن اصیل هگل کرد، ما در اینجا فعلا قادر نیستیم که این جریان‌را توضیح دهیم، اما به صورت مختصر، تفسیر فرانسوی هگل، به خصوص با #الکساندر_کوژِو، به این نتیجه رسید که تفسیر پدیدارشناسی‌روح باید قرائتی انسان‌شناسانه عرضه کند و متن اصیل هگل را در راستای تفسیر نوین از انسان به کار بگیرد. این مورد که هگل در فرانسه به صورت ناقص تفسیر شده بود در فلسفه اروپا موردی بسیار نادر است.

💠 به نظر می‌رسد که این خط‌دهی باید برای ما که بدون در دست داشتن ترجمه‌ای مناسب از فیلسوفان طراز اول_منظور #افلاطون و #ارسطو و #کانت و #هگل_ به تفسیر آنها می‌پردازیم، زنگ خطری باشد.

💠 این نکته را من در نقد کتاب "هایدگر و شریعتی"(کذا)! از سیدجواد میری روشن کرده‌ام. و البته مایل نیستم بیشتر به آن مسئله بپردازم. به این دلیل که اگر بر روی آن جریان کاذب(میری و عبدالکریمی و دینانی و...) که سرچشمه‌اش آگاهی کاذب است بیش از این متمرکز شویم، این توهم به خاطر مُدرّسان گرامی فلسفه چه در دانشکده به قهقرا رفته علوم انسانی #دانشگاه‌تهران و چه پژوهشگاه بی بنیاد علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و #حقوق_بگیران_دانشگاهی خطور می‌کند که در "افق فلسفه ایران" جایگاهی دارند!

💠 از این جهت می‌توان مسامحتا نتیجه گرفت که فلسفه در ایران هنوز در ابتدای مسیر است و این جریان‌ها از "داوری تا دینانی و..." خود به خود در آینده حل و رفع خواهند شد.

🌐 با احترام/ بهروززواریان
🌐 #ما_را_به_اشتراک_بگذارید.

💠 ...فلسفه در این هنگام کهن‌سالی زندگی؛ وضع موجود را با رنگ خاکستری خود به تصویر می‌کشد و امر واقع را در قلمرو فکر بازسازی می‌کند. (فریدریش هگل).

💠 تابع قوانین جاری کشور

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken