🔷 تاریخ‌نویسی اندیشیده …🔶 یک زبان، آن‌جایی به حیات خود ادامه می‌دهد که فیلسوفان قوم، متون فلسفی دیگر را از آن خود کنند و به زبان خ

🔷 تاریخ‌نویسی اندیشیده


🔶 یک زبان، آن‌جایی به حیات خود ادامه می‌دهد که فیلسوفانِ قوم، متون فلسفی دیگر را از آن خود کنند و به زبان خود با آن سخن بگویند و بنویسند (بهروززواریان).

🔶 به نظر می‌رسد که فلسفه تاریخ هگل یکی از آن گلوگاه‌هایی است که می‌توان تا حدودی به هگل نزدیک شد و از دور دستگاه فلسفی او را نگاه کرد. این پیش‌نویس نخست که ما پیشتر به آن اشاره کردیم در برخی نواحی، در ترجمه مرحوم حمید عنایت، برخی جملات را قلب کرده و یا برخی خطوط اساسی کار هگل که مفاهیم او را در بر دارد نادیده گرفته شده است که باید در فرصتی دیگر بدان پرداخت.

🔶 به هر روی، در این‌جا ما نمی‌توانیم همه وجوه کار هگل را در فصل نخست فلسفه تاریخ وارد کنیم، اما دست‌کم پیش از این اشاره شده است که هگل سه نحوه تاریخ‌نویسی می‌شناسد. وانگهی، در شیوه دوم_تاریخ‌نویسی عام_است که فیلسوف از محدوده زمانی خود فراتر می‌رود و در پی این برمی‌آید که وقایع را برجسته‌تر کند.

🔶 یکی از اصول اساسی کار هگل در این فصل نخستین، این است که نشان دهد در تاریخ‌نویسی، نباید وقایع و جزئیات به نحو جدی وارد شود؛ شاید تفصیل این جزئیات برای افراد در فردیت آن‌‌ها وجهی داشته باشد، اما زمانی که درباره دولت‌ها می‌نویسیم این نحوه تفصیل بی‌مبنا است.

🔶 به نظر می‌رسد که انتخاب فقره زیر تا حدودی برای من سه معنا را روشن کرده است.

🔶 Die Züge sollen charakteristisch, bedeutend für der Geist der Zeit sein_, dies ist zu leisten auf eine höhere, würdigere Weise, [nämlich dadurch daß] die politischen Taten, Handlungen, sit[uationen] selbst [zur Geltung kommen, daß] das #Allgemeine, der Interessen in Ihrer Bestimmtheit [dargestellt wird].

🔶 هگل در این فقره نشان می‌دهد که در تصاویری که تاریخ‌نویس از دولت‌ها می‌آورد(با نگاهی به فقره پیش از این)، هرکدام از ویژگی‌ها باید برای روح زمانه اهمیت داشته باشد و از این‌روی است که در این روش، جایگاه و موقعیت اعمال و وقایع سیاسی، خود، ارزش پیدا می‌کند. به صورتی که:🔻🔻

🔶 (نفع‌ یا توجه و یا مصلحت کلی) در بیان تاریخ‌نویس و در صراحت و قاطعیت و وضوحش بازنمایانده شده است.

🔶 ایضا، یکی از آن سه معنا که پیشتر اشاره شد، این است که زبان ما، این قدرت را دارد که دست‌کم مفاهیم فلسفه تاریخ را از خود کند، با آن سخن بگوید و بنویسد. هرچند شرح علیرضا سیداحمدیان از فصل خدایگانی و بندگی از پدیدارشناسی روح هگل در مقامی والاتر، بر ما ثابت کرده است که زبان فارسی ما این قدرت را دارد که فلسفی سخن بگوید.

✍تقریر و تحلیل بهروززواریان.

🔶 Vorlesungen über die Philosophie der weltGeschichte, (s,16). F.M. Verlag.1822.

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken