🌐 تبیین نسبت قدرت و فرد.. ✍ سیامک سپهرنیا

🌐 تبیین نسبت قدرت و فرد

✍ سیامک سپهرنیا

🔶 در ایران آن‌چه مانع تبیین نسبت قدرت و فرد است، مشکل خودآگاهی، «خدایگان» و«بنده» ایرانی است. یعنی «خدایگان»ایرانی از اَوان تجلی بیرونی خودْ، آگاهی از خود نداشته است.

🔶 وانگهی، حامل قدرت در ایران به این دلیل که از خودْ، آگاهی نداشته-یعنی چیستی قدرت را نمی‌دانسته است- همواره در قامت ارباب، غیر را نفی کرده است.

💠 این‌که هگل می‌گوید: 《در ایران یک نفر آزاد است》، درست به همین معنی است که حامل قدرت در مقام نفی غیر، آزاد است. ولی نکتۀ مهم، مرادی است که به طور مستتر هگل از آزادی یک نفر آن را لحاظ می‌کند. منظور هگل از آزادی یک نفر، آزادی فلسفی و مدرن نیست، بلکه صورت حیوانی آزادی است_آزادی که بدون آگاهی از غیر آزاد است_.

💠 محل تحریر نزاع و چرایی عدم گذار به تجدد درست در این مکان است. روح حاکم بر تجدد تکثر و تنش است، تکثر و تنش به این معنا که تجدد سعی بر آن دارد که تنش واقع میان «خدایگان» و «بنده» را بدون نفی هیچکدام از طرفین پیکار، مبدل به وحدت کند.

🔶 #آزادی زمانی صورت مدرن می‌تواند به خود بگیرد که خدایگان، #غیر-بنده- را موضوع آگاهی خود قرار دهد تا بدین طریق بتواند از خودْ آگاهی پیدا کند و به خودآگاهی برسد.

💠 البته این تمام ماجرا نیست. خدایگان زمانی قادر به موضوع قرار دادن غیر است که بنده از آگاهی بلاواسطه(حیوانی) از خودْ رهایی یابد و با موضوع آگاهی قرار دادن خدایگان به خودآگاهی برسد.

💠 به این ترتیب تفاوت دوارن تجدد با ماقبل خود در این‌جاست که در دوران قبل از تجدد، بنده آزاد است ولی آگاهی از آزادی خود ندارد. آگاهی از آزادی خود، مستلزم آگاهی از خدایگان است. در دوران تجدد تلاش فیلسوفان غربی این بوده است که وحدتی میان خودآگاهی «خدایگان» و «بنده» ایجاد کنند؛ ولی ما هنوز در دورانی به سر می‌بریم که نه بنده توانسته به آگاهی برسد، به این دلیل که خدایگان را موضوع آگاهی خود قرار نداده است، و از طرفی خدایگان نتوانسته به آگاهی برسد. چراکه بنده را تاکنون موضوع آگاه خود قرار نداده است.

💠از ایران باید دفاع کرد چه به ننگ و چه به نام(دکتر سیدجواد طباطبایی، فیلسوف‌سیاست).

💠جاودان خِرَد

💠 تابع قوانین جاری کشور #ایران

@MinervaEule1776

https://t.me/denkenfurdenken