نوشتههایی از همه جا درباره اقتصاد و اجتماع با تاکید بر رابطه قدرت و ثروت مسیر ارتباطی: @jafkheir
هیرشمن و راهبردهای توسعه اقتصادی (۷).. «نگاه انتقادی به نظریه رشد متوازن»
هیرشمن و راهبردهای توسعه اقتصادی (۷)
«نگاه انتقادی به نظریه رشد متوازن»
یکی از جنبههای نظریه رشد متوازن، بر هماهنگ باقیماندن بخشهای متفاوت یک کشور در حال توسعه تأکید دارد تا از مشکلات کمبود عرضه جلوگیری شود. صنعت نباید خیلی زیادتر از کشاورزی پیش افتد. امکانات اساسی در حمل و نقل، برق، تأمین آب و غیره- به اصطلاح سرمایه سربار اجتماعی- باید به میزان کافی عرضه شده باشد تا از رشد صنعت حمایت و آن را به تحرّک وادار کند.
معمولاً زمانی به آموزه رشد متوازن استناد میشود تا توجیهی برای جهتدهی و هماهنگی فرایند توسعه توسط دولت مرکزی ارائه شود. به صِرف این واقعیت که بنگاههای خصوصی یا نیروهای بازار نمیتوانند یک وظیفه را انجام دهند حالت ایدهآل، سپردن آن به مقامات دولتی نیست. باید این نکته را درک کنیم که کارهایی وجود دارد که بدون توجه به اینکه به چه کسی واگذار میشود، انجام آن خیلی ساده از قابلیتهای یک جامعه فراتر میرود. رشد متوازن به معنای توسعه چندگانه همزمان، ظاهراً یکی از آنها است.
در جامعهای که تصمیمهای سرمایهگذاری به طور متمرکز گرفته میشود انتظار میرود در مخالفت با نوآوریهایی مثل بهبود طراحی و کیفیت تولید جاری و یا افزایش تنوع در محصول با معرفی کالاهای جانشین، که معرفی آنها باعث زیانهایی به بهرهبرداران موجود میشود، موضعگیری شود. از طرف دیگر، هیچ مقاومت مشابهی برای پذیرش تولید اقلام کاملاً جدیدی که جانشین کالاهای موجود نباشد یا کالاهای سرمایهای که تأثیر نهایی آن بر تولیدکنندگان موجود به سختی ارزیابی میشود وجود ندارد. جالب است توجه داشته باشیم که این نتیجهگیریها با الگوی موفقیتها و شکستهای اقتصاد شوروی به خوبی منطبق است.
https://telegram.me/jafar_kheirkhahan