نوشتههایی از همه جا درباره اقتصاد و اجتماع با تاکید بر رابطه قدرت و ثروت مسیر ارتباطی: @jafkheir
«بدبینی نسبت به کشش» Elasticity Pessimism. Machlup, Fritz
«بدبینی نسبت به کشش» Elasticity Pessimism
اصطلاح بدبینی نسبت به کشش را نخستین بار فریتس مکلاپ در مقاله
Machlup, Fritz. 1950. "Elasticity Pessimism in International Trade," Economia Internazionale 3, (Feb), pp. 118-141.
برای نشان دادن دیدگاه کسانی بکار برد که معتقد بودند کششهای تقاضا برای واردات به حدی اندک هستند که شرط مارشال لرنر نقض خواهد شد.
روزنامه شرق دوشنبه 17 فروردین 1394 نوشته کوتاهی دارد از علی قنبری با عنوان «کاهش ارزش پول، فرصت توسعه صادراتی اقتصاد ایران»
نویسنده ابتدا نظر مخالفان کاهش ارزش پول ملی را آورده است: «برخی بررسیهای علمی و اقتصادی در زمینه وضعیت صادرات و واردات کشور نشان میدهد که شرط مارشال لرنر برای ایران برقرار نیست یعنی، محاسبه مجموع [قدرت مطلق] حساسیت تقاضا و عرضه ارز کمتر از واحد است، به این خاطر بازار ارز در ایران از ثبات نسبی برخوردار نیست. بنابراین سیاست کاهش ارزش پول که یکی از رایجترین سیاستهای جهانی برای بهبود وضعیت تراز پرداختها در کشورهاست و درواقع صادرات آنها را افزایش و واردات آنها را کاهش میدهد، در ایران صادق نیست. یعنی وقتی ارزش پول داخلی کاهش پیدا میکند، منجر به هجوم سرمایهگذاران خارجی و افزایش واردات سایر کشورها از ایران نخواهد شد.»
و در پایان نیز دیدگاه خویش را آورده و نتیجهگیری کرده است که: «نهایتا باید گفت با توجه به روند افزایش صادرات کشور میتوان نتیجه گرفت که کاهش ارزش پول در کشور منجر به افزایش صادرات و بهبود تراز پرداختها میشود. بنابراین به عبارت دیگر شرط مارشال لرنر میتواند برای اقتصاد کشور برقرار باشد. در نتیجه چنین موضوعی باید گفت اقتصاد میتواند با استفاده از کاهش ارزش پول خود درصدد قبضهکردن بازارهای کشورهای همسایه بوده و صادرات خود را گسترش دهد تا سهم بازار جهانی را بهدست آورده و پس از آن به ارزش پولی و حفظ آن که یکی از مهمترین اهداف بانکمرکزی است بپردازد.»
اگر بخواهیم تعریف کلی از بدبینی به کشش بیاوریم، میتوان گفت یک نوع باور در بین برخی اقتصاددانان است که معتقدند فعالیتهای اقتصادی (داخلی، صادراتی یا وارداتی) معمولاً حساسیتی به تغییر قیمتها از خود نشان نمیدهند یا اینکه کمکشش هستند. در نقطه مقابل، خوشبینی به کشش Elasticity optimism را داریم که من خودم را در ردیف خوشبینها نسبت به کشش قیمتی میدانم تا بدبینها.
تبعات این بدبینی به کشش چه میتواند باشد؟ اینکه تصور ما نسبت به نظام بازار و سازوکار قیمت چگونه است (یعنی چقدر معتقدیم بازار شکست میخورد یا موفق میشود) باعث دادن توصیههای سیاستی متفاوتی میشود. به واقع میتوان این طور تصور کرد کسانی مانند فرشاد مومنی و احمد توکلی که یکریز با افزایش قیمتها به مخالفت برمیخیزند عمدتا بر این باور هستند که فعالیتهای اقتصادی ( داخلی و خارجی) حساسیتی به قیمتها نشان نمیدهند، پس باید به روشهای غیرقیمتی متوسل شویم و حتی قیمتها را سرکوب و کاهش دهیم تا عدالت را به زعم خویش برقرار سازیم. چنین کسانی بیشتر خواهان کنترل و هدایت و دخالت دولت هستند به جای اینکه به تخصیص بهینه منابع و رشد اقتصادی از طریق اصلاح قیمتها باور داشته باشند.
در عین حال جالب است که همگی هر روزه شواهد بسیاری را میبینیم از اینکه مردم چه فقیر و چه غنی چگونه در برابر تغییر قیمتها از خود واکنش نشان میدهند.
برای مثال دو مورد زیر را ملاحظه کنید:
گزارش نخست را از سایت الف با عنوان خرید و فروش گسترده بنزین 700تومانی در حاشیه جایگاهها آوردهام
http://alef.ir/vdcc1iqii2bqmo8.ala2.html?272932
که در روز باطل شدن سهمیه بنزین 700 تومانی تاکسیها، خودروهای عمومی، وانت بارها و آژانسهای تاکسی (که عمدتا از قشر محروم هستند) تهیه شده است. گزارش مینویسد در طول ۲۴ ساعت گذشته صفهای طولانی در پیش روی جایگاههای بنزین به وجود آمده که علت اصلی هجوم رانندگان تاکسی و خودروهای عمومی به جایگاهها، خالی کردن کارتهای بنزین از سهمیههای هفتصد تومانی است.
https://telegram.me/jafar_kheirkhahan