یکی از خوانندگان مطلب «پیروزی ایده‌ها بر منافع خاص» که اتفاقا مانند من بزرگ‌شده مشهد است دو ایراد به پیشنهاد تبدیل به احسن کردن مد

یکی از خوانندگان مطلب «پیروزی ایده‌ها بر منافع خاص» که اتفاقا مانند من بزرگ‌شده مشهد است دو ایراد به پیشنهاد تبدیل به احسن کردن مدارس وارد کرده بود:

ایراد اول اینکه مکان و ابنیه مدرسه برای دانش‌آموزانی که آنجا را ترک می‌کنند شکل خاطره و سرمایه نمادین ارزشمندی از گذشته خودشان را پیدا می‌کند که با جابجایی مکانی از بین می‌رود.
خود من پنج سال ابتدایی را در دو دبستان رام و انوری گذراندم که اولی با شروع جنگ عراق و دستور صدام به اخراج گروهی از شیعیان عراقی تخریب شد و به حسینیه کربلایی‌ها تبدیل شد که روز و شب آرامش را از همسایگان سلب می‌کردند و دومی هم با توجه به نزدیکی به حرم همراه با چند ساختمان دیگر تخریب شد و به مرکز بزرگ خرید تبدیل شد.

ایراد دوم و بسیار مهمتر از اولی هم اینکه چون ما در کشوری با حجم بالای اختلاس‌ و فساد همه‌جاگیر زندگی می‌کنیم از کجا معلوم زمین مرغوبیت یافته مدرسه به ثمن بخس به دوستان و خویشاوندان مقامات تصمیم‌گیر آموزش و پرورش داده نشود و ثروتی برای وزارتخانه تولید نشود که با آن بتواند گشایشی در گره‌های واقعی خود ایجاد کند.

ایشان بطور دقیق به عملکرد دولت نهم و دهم در این مورد اشاره می‌کند و می‌نویسد «پیشنهاد اینجانب این است که نظر سیاست پیشگان، به ویژه سیاست پیشگان بدنام و دروغ گو را تکرار یا تأیید ننمایید (مشاهده کردیم که در طرحهای اقتصادی فروش ساختمانهای مازاد دولتی و همچنین افزایش کارایی کارمندان و تبدیل وضعیت آنها از رسمی به پیمانی و قراردادی، عمده اهداف غیراقتصادی بود و اهداف اقتصادی محقق نشد، یک نمونه ساختمان وزارت کشاورزی در خیابان کشاورز تهران، به قوه قضاییه واگذار و دور آن حفاظ بلندی کشیده شده است).»

نتیجه اینکه ترس از فساد می‌تواند جلوی هر گونه تخصیص کاراتر منابع و تولید ثروت بیشتر را بگیرد.