فرهاد قنبری:

فرهاد قنبری:
آلکساندر سولژنیتسین نویسنده نامدار روسی زمانی که زندانی گولاک های استالین بود در خاطرات خود می نویسد«درست زمانی که بر آن حصیر پوسیده زندان دراز کشیده بودم در درون خودم نخستین جنبش های خیر و نیکی را حس کردم. تدریجا بر من آشکار شد که خط جدا کننده خیر از شر از میان دولت ها یا از میان طبقات،یا از میان احزاب سیاسی نمی گذرد_بلکه درست از میان قلب هر فرد می گذرد_ از میان قلب همه انسانها»

هانا آرنت معتقد بود كه شر بنيادي هنگامي پديد مي‌آيد كه از گفتگو با خويشتن خويش ناتوان باشيم.
او معتقد بود مردم در روزگار مدرن معناي زندگي را از دست داده‌اند و به بن‌بست پوچي يا معناي كاذب زندگي رسيده‌اند يا به بیان بهتر از خود بیگانه شده اند. تمامي اينها موجب نمود نوع خاصي از شر در روزگار مدرن شده‌اند كه آرنت به دليل بنيان خالي از تعقل و تفكر آن را «ابتذال به شر» مي‌خواند.

انجام کارهای هولناک به روشی منظم و سازمان‌یافته مبتنی بر عادی‌سازی است. این همان روندی است که طی آن اعمال زشت، تحقیرآمیز، جنایت‌بار و غیرقابل بیان به یک کار عادی تبدیل می‌شوند.
در این کلیپ یک انسان بی پناه(هم از لحاظ حمایت قانونی هم حمایت خانوادگی) برای کسب لذت و خندیدن عده ای به بی شرمانه ترین و وقیحانه ترین شکل ممکن مورد آزار قرار گرفته است.
این نور خیر ونیکی که سولژنیتسین از آن سخن می گوید انگار در قلب آنها مرده است. این افراد حتی برای لحظه ای به اعمال خود و نتیجه آن فکر نمی کنند.
این افراد نه بر اساس غریزه بلکه با یک انتخاب دست به چنین کنشی می زنند، از این رو نامیدن آنها با عنوان هر حیوانی بی انصافی در حق حیوانات محسوب می شود.
telegram.me/kharmagaas