فرهاد قنبری:. صادق خلخالی

فرهاد قنبری:
صادق خلخالی

هنوز پیرمردهای زیادی ( به ویژه در شهر قم) هستند که با مشاهده معتادان و فروشندگان مواد مخدر در کنار خیابان ها با افسوس از دوران طلایی صادق خلخالی یاد می کنند و با گفتن "خدابیامرز خلخالی کاش زنده بود و همه شان را می کشت" سری تکان داده و رد می شوند.

این روزها هم با گسترش فساد اقتصادی و دست درازی های زیاد در بیت المال عده ای به یاد صادق خلخالی افتاده اند و آرزوی ظهور خلخالی دیگری می کنند. در یکی از این اظهار نظرها، محمدعلی پورمختار عضو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس گفته است: "امیدوارم یک آیت‌الله خلخالی دیگر در قوه قضاییه بیاید هر چند دشمنان نسبت به ایشان حقد و کینه دارند اما کار اصلی را مرحوم خلخالی کرد"
این بزرگواران فراموش کرده اند ( یا عمدا قصد تحریف تاریخ را دارند) که صادق خلخالی قاضی شجاع و فساد ناپذیری نبود که یک تنه به جنگ لشگری از کارآزموده ترین اختلاسگران و دزدان حرفه ای بیت المال برود، بلکه خلخالی آدمکشی بود که خود را در جایگاه "خدا" نشانده و افراد را نه بر اساس میزان و جرم و محکومیت بلکه بر اساس میل و خواست خود به قتل می رساند.
خلخالی چهره بدنام دهه شصت (در میان منتقدان و روشنفکران) بیشتر از آنکه روحانی ای در جستجوی معنا باشد قاتلی بود که مسیر گنگستر شدن خود را در انقلاب و قدرت دنبال می کرد.

خلخالی از شب بیست و دو بهمن شروع به کشتار بدون محاکمه می کند و همچون شخصیت ترسناک فیلم " جایی برای پیرمردها نیست" مرگ و زنده ماندن دیگران را به بخت و اقبالشان گره می زند.

چهره و تصویری که از خاطرات و یادداشت های نزدیکان خلخالی نقل می شود، مردی شوخ طبع و بذله گو است که مرگ و زندگی دیگران برایش شکل " آیرونی" و طنز داشته است.
خندیدن بر فاجعه و مضحک نگریستن مرگ ، نوید فروپاشی اخلاقی جامعه ای را می داد که خلخالی سعی می کرد در نقش معمار آن خود را به تثبیت برساند. همانگونه که در کوره های آدم سوزی نازی ها، مرگ به صورت آیرونیک روایت می شد، خلخالی نیز از طریق بازی با حیات و مرگ دیگران از چوبه دار ابزاری شبیه کوره آدم سوزی، برای تفریح و قدرت نمایی خود ساخته و پرداخته بود.

نوستالژی خلخالی، نوستالژی ترسناک و خطرناکی است.
همانگونه که نوستالژی رضا شاه ( آن مرد افسانه ای که نانوا را زنده زنده می سوزاند و قصاب را با قمه دو شقه می کرد و با غلتک از روی مهندس نقشه کش راه می گذشت) نوستالژی خطرناکی است و هر دو نشان می دهد جامعه بیشتر از آنکه تشنه عدالت قضایی و قانون باشد تشنه کشتار است.
@kharmagaas