فرهاد قنبری:. شکنجه خاموش

فرهاد قنبری:
شکنجه خاموش
کشورهای جهان سوم در موارد زیادی که اخبار در مورد خود جهان سوم است، کاملا به چند آژانس خبری غربی وابسته هستند که اخبار خودشان را از آنها بشنوند. جهان سوم، به طور کلی، و خاورمیانه به طور خاص از منبع خبر تبدیل به مصرف کنندگان خبر شدند. شاید بتوان گفت برای اولین بار در تاریخ ، دنیای اسلام درباره خودش از طریق تصورات، تاریخ و اطلاعاتی که در غرب تولید می شود می آموزد.

امروزه به واسطه سلطه رسانه های ارتباط جمعی و ماهواره ها، سوژه و هویت جدیدی شکل گرفته است. از دریچه همین رسانه هاست که اغلب چیزی به نام هویت یا«من»خاورمیانه ای یا شرقی شکل میگیرد.بی شک در چنین دنیایی هر کس تکنولوژی ارتباط جمعی و رسانه ها را در اختیار داشته باشد،تمام دنیا و افکار عمومی را از دریچه نگاه خود پرورش خواهد داد.

در چنین شرایطی ساکنان خاورمیانه بیشتر از آنکه خود در مورد سبک زندگی ، علایق و اعتفادات خود و اخبار پیرامون شان اطلاعات دقیقی کسب کنند اغلب از طریق فیلم های هالیوودی که در مورد مسلمانان ساخته می شود یا شبکه ها و خبرگزاری های غربی از قبیل بی بی سی و سی ان ان و امثالهم اطلاعات در مورد سبک زندگی و اخبار دنیای پیرامون شان کسب می کنند.

به عنوان مثال بهترین فیلم در مورد زندگی پیامبر توسط سینمای آمریکا ساخته می شود. این رسانه ها اغلب برای ما دوست و دشمن را تعریف می کنند. از دریچه این رسانه ها هنر و موسیقی وسبک زندگی و......مورد علاقه خویش را می شناسیم.

وضعیت امروز ما شبیه وضعیت زندانیان مورد مطالعه ژنرال مایر است.
ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد.
یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار میداد وی ،حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود.
زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود. آب و غذا و امکانات به وفور یافت میشد.
از هیچیک از تکنیکهای متداول شکنجه استفاده نمیشد اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود،زندانیان به مرگ طبیعی می مردند.

امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمیکردند. بسیاری از آنها شب میخوابیدند و صبح دیگر بیدار نمیشدند.
آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمیکردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
«در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده میشد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمیشدند هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، سیگار جایزه میگرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمیشد. همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند
با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی پست می یافتند. با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده میشود.
آیا خشونتی که امروز رسانه های مختلف بین المللی در قبال مردم خاورمیانه روا می دارند از این جنس نیست؟!این رسانه ها جز اعلان خبرهای منفی و مخرب و کشتار و خشونت و ترور چیز خاص دیگری از خاورمیانه ارائه نمی کنند.
این به نظر همان شکنجه خاموشی است که ما هر روزه ناخواسته به آن تن می دهیم.

@kharmagaas