من آن خرمگسی هستم که خدا وبال این دولتشهر کرده و تمام روز و همه جا شما را نیش زده و برمی انگیزانم. دیگر به آسانی کسی چون مرانخواهید یافت و از این رو به شما اندرز می دهم که از گرفتن جان من درگذرید. «دفاعیات سقراط» @farhad_ghanbariiiii
فرهاد قنبری:. برخورد این روزهای محافظه کاران با احمدی نژاد و تیم او برخورد عجیب و قابل تاملی است
فرهاد قنبری:
برخورد این روزهای محافظه کاران با احمدی نژاد و تیم او برخورد عجیب و قابل تاملی است.
روزگاری هر حرکت و رفتار هر چند مضحک او (از قبیل بدرقه چند سرباز ساده بریتانیای یا روایت احاطه شدنش توسط هاله ای از نور ) را نشانه هایی از الهام الهی و معجزه ای از سوی پروردگار می دانستند. برخی از این شیفتگان «راه محمود» چنان در او ذوب شده بودند که او را معجزه هزاره جدید می نامیدند و معتقد بودند کسی که می خواهد از بلایای طبیعی در امان بماند عکس او را روی دیوار منزلش نصب نماید.
اما حالا که سکه محمود از اعتبار افتاده و ردای حکومت از شانه هایش برداشته شده و هاله نورش فروکش کرده است همان شیفتگان دیروزش، هر رفتار و سخن او را نشانه ای از مستی و لاتی و استفاده از روانگردان توسط او می دانند. آنها بدون توجه به صدق و کذب سخنان او یا منطق و ادله ای که بر ادعاهای خود ارائه می کند شدیدترین موضع گیری ها را علیه او انجام می دهند و به دنبال بهانه ای هستند تا او را همچون یک جذامی از خود برانند.
این نوع رفتار محافظه کاران با احمدی نژاد این حکایت عبید زاکانی را به ذهن متبادر می کند:
مردی خوشبخت دچار بدبختی شد، در دوران بدبختی، عطسهای زد، عدهای که نزدیک او بودند فکر کردند که بادی از او خارج شده است. به او فحش و ناسزا گفتند، خودش خندید و گفت: عجب روزگاری است. در ایام خوشبختی اگر بادی از من خارج میشد، مردم آن را عطسه به حساب میآوردند و رحمتالله میگفتند و حال که در بدبختی به سر میبرم، عطسة مرا باد میدانند و لعنتالله میگویند.
telegram.me/kharmagaas