مصاحبه‌گر: آثار آنتونیونی؟.. اولی «آگراندیسمان»، که شخصا آن را چندین بار دیده‌ام

مصاحبه گر : آثار آنتونیونی؟

برگمان : حقیقت این است که هرگز کارهای آنتونیونی را چندان دوست نداشته‌ام؛ او دو شاهکار دارد که به کلی با کارهای دیگرش فرق دارند؛ و شما لازم نیست که خود را بیخود درگیر سایر فیلمهایش کنید. اولی «آگراندیسمان»، که شخصا آن را چندین بار دیده ام. و دیگری «شب». «فریاد» را روی نوار ویدئو دارم. خدای من چه فیلم ملال‌آوری است! آن‌قدر خسته کننده است که مات می‌شوید.

مصاحبه گر : نظرتان در مورد فرم آثار آنتونیونی چیست؟
برگمان : فلینی، کوروساوا و لوئیس بونوئل مثل تارکوفسکی در یک مسیر هستند، اما آنتونیونی راه خودش را رفت،‌ برای همین تاریخ انقضاء او زود تمام شد و با طبع خسته‌کننده‌اش خود را خفه کرد. فیلمهای او عمدتا مرا خسته می‌کند. فکر می‌کنم آنتونیونی هرگز به درستی بر جنبه‌های فنی آثارش اشراف نیافت. اهل زیبایی‌شناسی بود؛ اما برای مثال وقتی به نوع خاصی از یک جاده در «صحرای سرخ» نیاز داشت، خانه‌ها و آن جاده‌ی لعنتی‌اش را رنگ می‌زد. یعنی تلقی‌اش زیبایی‌شناسانه بود. او به نماهای بلندش اهمیت بسیاری می‌داد؛ ولی درک نکرد فیلم جریان ریتمیک تصاویر است و همه چیز در این روند شکل می‌پذیرد و جان می‌گیرد؛ اما او یک شات می‌گرفت، سپس یک شات دیگر و سپس این شات‌های منفک از هم را پشت سر هم قرار می‌داد.

مصاحبه گر : یعنی در آثار آنتونیونی نکته‌ی جالبی نیست؟
برگمان : تکه‌های کوچک جذابی در فیلم‌هایش جلب نظر می‌کنند. این تکه‌ها در «آگراندیسمان» به صورت درخشانی در کنار هم قرار گرفته‌اند. همین ویژگی در «شب» هم وجود دارد. اثری که نسخه‌ای از آن را در اختیار دارم و گاهی آن را با تحسین و لذت تماشا می‌کنم. «شب» فیلم فوق‌العاده‌ای است که «ژان مورو»ی جوان در آن حرف‌هایی برای زدن داشته.

مصاحبه گر : ماجرا چه؟
برگمان : خیر متشکرم، این فیلم بیش از حد بزرگ شده را دوست ندارم. هیچ چیز از این فیلم نمی فهمم بجز سهل انگاری و بی تفاوتی کارگردان. و اجازه بدهید به بازی «مونیکا ویتی» در «ماجرا» هم اشاره کنم که درنمی‌یابم چرا همه آن را شاهکار می‌دانند. او افتضاح بازی می کرد.

مصاحبه گر : یعنی اعتقاد دارید مونیکا ویتی بازیگر خوبی نبود؟
برگمان : همیشه فکر می‌کرم بازیگر آشغالی است!

مصاحبه گر : اما آنتونیونی از جمله فیلم‌سازهایی است که همه جا با تحسین روبه‌رو بوده.
برگمان : دلیل این تحسین‌ها را هیچگاه نفهمیدم.

مصاحبه گر : نظرتان در مورد فدریکو فلینی چیست؟
برگمان : احساسم در مورد فلینی و فیلم‌هایش به کلی متفاوت است. او مرا «برادر من» (Fratello Mio) می‌خواند. روزگاری قرار بود با هم فیلمی بسازیم و فیلم‌ساز دیگر مورد علاقه‌ام، آکیرا کوروساوا هم کنارمان باشد، که هرگز اتفاق نیافتاد‌
@kharmagaas