فرهاد قنبری:. جامعه طلب کار.. جامعه ما را می‌توان جامعه «طلب کار» نامید

فرهاد قنبری:
جامعه طلب کار

جامعه ما را می توان جامعه «طلب کار» نامید.
در این جامعه همه احساس مغموم بودن می کنند، همه می گویند حق شان خورده شده و به اندازه لیاقت و شایستگی خود درآمد نداشته و مورد تکریم نیستند.
از راننده تاکسی همیشه در حال غر زدن (که منتظر شب بارانی است تا چند برابر حق معمولش کرایه طلب کند) تا معلمی که پس از فارغ التحصیلی یک کتاب نخوانده است.
از پزشکی که درآمد روزانه اش چند برابر حقوق ماهیانه یک کارگر است تا مهندس و کارمندی که در اداره ساعت کار مفیدی به آن صورت ندارد.
از بساز بفروش و دلالی که با خرید و فروش زمین سود کلانی به دست می آورد تا آرایشگر عروس و.....

در این میان قشری که با کمترین کار مفید بیشترین درامد را کسب می کنند ورزشکاران حرفه ای به ویژه فوتبالیست ها، والیبالیست ها هستند.
متوسط درآمد یک فوتبالیست درجه اول در لیگ اسپانیا، ایتالیا و آلمان چیزی حدود ده تا پانزده برابر کارگران آن جامعه است.
یا متوسط درآمد یک ملی پوش تیم ملی والیبال آمریکا (که اغلب قهرمان جهان و المپیک هستند) شش تا هشت برابر متوسط درامد معلم در آمریکاست.
اما متوسط درآمد فوتبالیست های لیگ ایران چیزی حدود پنجاه تا شصت برابر درآمد یک کارگر و متوسط ملی پوشان والیبال ایران چیزی حدود شصت تا هفتاد برابر حقوق یک معلم است، اما آنها همیشه از بی توجهی و کمبود درآمد در حال شکوه کردن و نالیدن هستند. برخی از آنها حتی مدعی ساخته شدن مجسمه هایشان در میادین شهر نیز می باشند.
مسئله بعدی اینکه اگر ورزشکار غربی چنین درآمدی دارد ، برعکس ایران نه از جیب خزانه عمومی مملکت بلکه از طریق سرمایه گذاری بخش های خصوصی تامین می شود.
برخی از این ورزشکاران چنان طلب کار جامعه هستند که حتی پس از خداحافظی از ورزش حرفه ای بدون داشتن اندک سواد و تجربه ای در شورای شهر و دیگر سازمان ها دنبال گرفتن پست و مقام و استفاده از رانت های دیگر هستند.

ورزشکارانی که گاه آرزو میکنیم ایکاش هیچگاه جام جهانی نمی رفتند و مدال المپیک و جهانی کسب نمی کردند.
telegram.me/kharmagaas