حاتمی چه‌گونه زندگی ما را دگرگون می‌کند؟

حاتمی چه‌گونه زندگی ما را دگرگون می‌کند؟ در هزاردستان با خوشنویسی محشور می‌شویم، در کمال‌الملک با نقاشی ایرانی، در دلشدگان با موسیقی ایرانی همراهیم. هنرهایی که عاریه‌ای نیستند و ما به عنوان یک ایرانی این میراث فرهنگی را باید بشناسیم. این‌ها هنرهای ایرانی‌اند. یک فیلم‌ساز در بطن داستان‌هایش از این هنرها سخن می‌گوید. دلشدگان از این منظر، اثری یکه است. شاید با دیدن فیلم به این پرسش دست بیابیم که حزن موسیقی ایرانی از کجا می‌آید؟ مصایبی که این گروه موسیقی‌دان ایرانی برای ضبط یک صفحه از موسیقی بومی خود متحمل می‌شوند؛ رنج‌نامة موسیقی‌دانان نیز هست؛ آن‌هایی که همه چیز را به جان خریدند. آن‌هایی مانند آقا فرج بوسلیک تنبک‌نواز که روی دیگ غذا هم ضرب می‌گرفت و دیدن تنبک او را از خود بی‌خود می‌کرد. علی حاتمی نفس و گرمای هنر ایرانی را در آثارش به «من» ایرانی مخاطبانش منتقل می‌کند. اما یادش می‌ماند که «غم شادی‌نامة» پدیدآورندگان هنر ایرانی را هم روایت کند. تأکید او حتی بر ظروف و وسایلی که گاهی نام‌شان را نمی‌شناسیم، خاطرتان هست؟ «قاب و قدح مرغی، گلاب‌پاش بلور، شصت‌پاره، طاق شال، پاتیل خورشتی، میوه‌خوری پر طاوسی پایه‌دار بلوری، مسقطی‌خوری پایه‌جاری، گیلاس شربت‌خوری با انگاره ورشو، گلدون دهن‌اژدری،...» این‌ها را دیگر کم‌تر در خاطر داریم. این‌ها هم کار دست اساتید ایرانی است و علی حاتمی مانند مأموری که مأموریتش حفظ این «هنرکاری» هاست؛ همه را در فیلم خود، ضبط و «ثبت» می‌کند؛ مبادا که این میراث فرهنگی از حافظة قومی پاک شود. او تا مغز استخوانش ایرانی است. سینمای ملی یعنی چه؟ آیا جز این عناصر که در سینمای حاتمی نهادینه شده‌اند؛ مصداق دیگری برای ملی بودن یک سینمای فردی می‌شناسیم؟ یک بار دیگر مرور کنیم بر تک‌گویی‌هایی که در ابتدای نوشتار حاضر آمده‌اند. دست‌کم در سه مورد از چهار مورد آورده شده، عامدانه سعی کرده‌ام که از شیوة حاتمی تقلید کنم در نوشتن. شکست سنگینی است اما تقلید و رونویسی از روی دست استاد. چرا که حاتمی از دل می‌نویسد و بر دل می‌نشاند. او قدر کلمه را می‌داند و آن را همین طوری خرج نمی‌کند. او ابتدا با تک‌تک کلمه‌ها زندگی می‌کند و سپس آن‌ها را روی کاغذ می‌آورد. برای همین است که قلابی نیستد. مجید آقای ظروفچی، محمدابراهیم، خوشنویس و لوطی حیدر زنده‌اند. هستند. دست‌پروردة ذهن نویسنده‌ای‌اند که آن‌ها را می‌شناسد. همین باعث می‌شود که نثر علی حاتمی تقلیدناپذیر باشد؛ هرچند وسوسة مانند او نوشتن بر جان خیلی‌ها از جمله نگارنده افتاده باشد.

امسا‌ل دهمین سالی است که علی حاتمی را در میان خود نداریم. این ظاهر ماجراست. حاتمی با آثارش در میان ما حضور دارد. هر وقتی یکی از آثارش را می‌بینیم یا متن آن را می‌خوانیم؛ پی می‌بریم که او همیشه زنده است و آماده است که با این آثار زندگی ما را دگرگون کند. من که دارم که به این پرسش، هم‌چنان فکر می‌کنم: علی حاتمی چه‌گونه زندگی ما را دگرگون می‌کند؟ شما چه‌طور؟

ماهنامه فیلم-شماره 374

@kharmagaas