فرهاد قنبری:

فرهاد قنبری:
کشتی شکسته اقتصاد ایران همچون تکه چوبی لرزان بر روی امواج سهمگین در حال پرت شدن به این سو و آن سو است و تا به گل نشستن و غرق شدن فاصله چندانی ندارد. کشتی شکسته ای که مسافران آن دهها میلیون شهروند نگون بخت است که هر یک با نا امیدی و دلهره فراوان آینده مبهم خود را انتظار می کشد.

در درهم شکستن و به گل نشستن این کشتی عوامل بسیاری زیادی نقش داشتند.

اولین بر هم زنندگان تعادل این کشتی، سیاست مداران و آقا زاده گانی بودند که با بی شرمی تمام از اعتماد مسافران سوء استفاده کردند. مسافرانی که حیات و ممات خود را به این "ناخداهای" بی خدا سپرده بودند.
سکان داران این عرشه لرزان از ابتدا هر چه تور انداخته و صید کردند در سبد سیری ناپذیر خود انباشتند و جز بوی آزار دهنده ماهی های مرده، چیزی برای این خلق بی شمار رنگ پریده بر جای نگذاشتند.
در این کشتی بی مقصد سرگردان، دزدان و چاپلوسانی بودند که شبانه به انبارهای رها شده، چه شبیخون ها که نزدند و چه سفره ها که خالی نکردند.
در مسیر حرکت این کشتی پر رنج و ملال، راهزنانی بودند که تا می توانستند چنگ و طناب انداخته و از هر سو تکه ای از آن را به دندان کشیده و بردند.

در درون این کشتی بی مقصد ، مسافران خسته و خشمگینی بودند که کمر به سوراخ کردن کشتی و غرق کردن آن بسته بودند و در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکردند.

حال این کشتی روز به روز در حال غرق شدن بیشتر است و عده ای گریان بر عرشه زانوی غم بغل گرفته اند، عده دیگری هنوز ناامید نشده و عرق ریزان و کم رمق آخرین تلاش های خود را برای نجات انجام می دهند و عده دیگری هم با خوشحالی هنوز از غرق شدن آگاهی ندارند و برای کشتی های تفریحی که (طعنه زنان) از کنارشان می گذرند دست تکان می دهند...
@kharmagaas