فرهاد قنبری:

فرهاد قنبری:
یک لطیفه در فضای مجازی رایج است که پیش یک ایرانی اگر بگویی بدبختم تا ثابت نکند که از تو بدبختر است رهایت نخواهد کرد.
رگ خواب ،بی پولی و ابد یک روز هم از آن دست فیلم هایی هستند که می خواهند به تماشاگر ثابت کنند که از شما بدبختر هم بسیار هست به گونه ای که تماشاگر در پایان از شرایط خود احساس رضایت کرده و پیش خودش بگوید خدا رو شکر که در چنین شرایطی نیستیم.

رگ خواب فیلمی بی شباهت به فیلم های هندی دهه هشتاد و نود میلادی نیست.
فیلم بیشتر از آنکه حرف و نقد خاصی از جامعه یا شرایط اجتماعی زنان ارائه کند سعی در گریاندن تماشاگر دارد.
اسم فیلم انتخابی خوبی دارد،چرا که رگ خواب تماشاگر ایرانی را درست متوجه شده است. فیلم پر از سکانس هایی است که اغلب با بزرگنمایی های گاها کمیک به شدت حوصله تماشاگر را سر می برد.

اگر دنبال تماشای داستانی هستیم که برای دو ساعت سرگرم شده و غصه بخوریم رگ خواب فیلم مناسبی است.اما اگر دنبال فیلمی با مفهومی عمیق و نقد آسیب های پنهان جامعه هستیم فیلم حرفی برای گفتن ندارد.
این قبیل کارگردان ها سعی در تقلید از اصغر فرهادی دارند تا با برداشتی تلخ از جامعه نقدهای خود به فروپاشی اخلاقی جامعه بزنند غافل از آنکه سوژه های فرهادی همه قربانی هستند و نقد او یک نقد سیستمی است.
با افراط در نشان دادن بدبختی یک نفر و گریاندن تماشاگر نمی توان نقاد اجتماعی بود.
اگر دنبال تماشای آدم های بدبخت هستیم ،سوژه های بسیار ضعیف تر و بدبخت تر به صورت رئال هر روز در سر تمام چهار راههای تهران به صورت زنده قابل مشاهده هستند آنهم بدون هیچگونه بزرگ نمایی و صحنه اضافی
telegram.me/kharmagaas