فرهاد قنبری:

فرهاد قنبری:
مرغ «محلی»یا «خانگی» اغلب در کوچه پس کوچه های روستاها یا چادرهای عشایری مشاهده می شود، تعدادی مرغ و خروس در کنار هم صبح تا شب در حال تلاش هستند ،مدام یکدیگر را دنبال می کنند، سر و روی هم می پرند و گاهی هم پر و بال یکدیگر را خونی می کنند. با اینکه اغلب لاغر و نحیف هستند، جای مناسبی برا خواب ندارند و غذای مناسبی هم نمی خورند، سرزنده و پر جنب و جوش هستند.

در مقابل مرغ «پرورشگاهی» که در مرغداری پرورش داده می شوند
مرغ هایی با غذای زیاد و مراقبت های پزشکی و اکثرا چاق و سالم هستند، ولی این مرغ ها اغلب هیچگونه شور و حالی ندارند.
توده زیادی از مرغ ها همه کاملا شبیه هم ولی آرام و بی سر و صدا که گوشه ای کز کرده و انگار هیچ گونه دلیلی برای فعالیت و جنب و جوش ندارند.

در جهان مدرن و تکنولوژیک همه چیز به وفور یافت می شود، رفاه اکثر مردم در حد خوبی است و بهداشت، تغذیه ،آسایش ،اوضاع مسکن و پوشاک خیلی بهتر شده است ولی در مقابل به همان میزان خودکشی و افسردگی هم بیشتر شده است.

اگر انسان ماقبل سلطه تکنولوژیک را به مرغ و خروس «محلی» تشبیه کنیم، انسان عصر سیطره تکنولوژی به مانند مرغ پرورشگاهی است، انسانی که مرتب در حال چک کردن فشار، قند، معده و سایر اعضا بدن خویش است، مدام در کتاب ها دنبال غذاها و معجون های پر از کلسیم و ویتامین هاست، در باشگاههای پرورش اندام دنبال تناسب پایین تنه و بالا تنه است و... اما در نهایت خسته و بدون امید گوشه ای کز می کند و هیچ کورسوی روشنی را برای خود متصور نیست.
@kharmagaas