قدیمی‌ام من. نه چون عتیقه‌ای با زنگارهای کبود. قدیمی چون خلیج، کویر، کوهستان و مردم سرزمینم

قدیمی‌ام من
نه چون عتیقه‌ای با زنگارهای کبود
قدیمی چون خلیج، کویر، کوهستان و مردم سرزمینم
که همواره در پستوی رؤیاهاشان
دشنه‌های خشمی تازه را برق می‌اندازند
و در گلوشان آفتابی‌ست که سحر را انتظار می‌کشد.

کهنه‌ام من
نه چون کتیبه‌ای در معبدی متروک
کهنه چون عطر نان، آوازِ آب و فریادهای نژادم
که همواره تازه‌اند.
@kharmagaas

ترانه‌های بومی ذرت‌کاران
کوتنکا، اکوادور