لو آندره سالومه، رمان نویس، مقاله نویس، روانکاو، شاعر و همکار و همنشین نویسنده و متفکر فکور، نیچه و همچنین ریلکه و فروید بود

لو آندره سالومه ، رمان نویس ، مقاله نویس ، روانکاو ، شاعر و همکار و همنشین نویسنده و متفکر فکور ، نیچه و همچنین ریلکه و فروید بود. او نقد های ادبی فلسفی و روانشناسی زیادی نوشت .او در مسائل اخلاقی لاقید و سهل انگار بود و کنجکاوی سیر نشدنی فراوانی داشت . او با تبعیض جنسیتی که در آن زمان زیاد بود ، مبارزه می کرد
او در پترزبورگ در یک خانواده پروتمند متولد شد. پدرش گوستاو وُن سالومه یک افسر روسی علوم نظامی بود و مادرش لوسی ویلم دختر یک صاحب موفق کارخانه قند بود که در سن 19 سالگی با گوستاو ازدواج کرد
وقتی لو سالومه متولد شد ، پدرش 57 ساله بود . او چهارمین فرزند و یگانه دختر خانواده بود و برادر های بزرگترش خیلی او را دوست داشته و به خوبی از او مواظبت می کردند. بعد ها لو سالومه در کتاب خاطراتش در سال 1951 اعتراف کرد که او هر مردی را می دیده در او یک برادر مخفی یا پنهان مشاهده می کرده است...

لو آندره سالومه در خانه به آلمانی ، فرانسوی و گهگاهیروسی صحبت می کرد. او کتاب هایش را به آلمانی نوشت . در 17 سالگی پدرش را از دست داد. در این زمان او وارد یک دوره تغییر و تحول عمیق مذهبی شد. به او در خانه آموزشفلسفه و دین و مذهب توسط هندریک ژیلوت که یک پیشوای روحانی پروتستانی و 25 سال از سالومه بزرگ تر و متأهل و پدر 2 بچه بود ، داده می شد. وقتی که او به سالومه پیشنهاد ازدواج کرد ، لوسالومه نتوانست با معلم خانگی اش به اولین عشق بزرگ و مهمش ادامه دهد
در هلند ، در طی یک عضویت مذهبی عجیب در کلیسای لاترن ، ژیلوت به او لقب ( لو ) را داد. سپس او با مادرش به سوئیس سفر کردند. او در دانشگاه زوریخ ثبت نام کرد و یکی از اولین دانشجویان زن پذیرفته شده توسط دانشگاه بود. در آنجا سالومه فلسفه ، تاریخ هنر و مذهب یا دین مقایسه ای یا تطبیقی خواند

آندره سالومه قبلا" در سنت پترزبورگ از مشکلات سلامتی رنج می برده بود، و با کاهش شدت بیماری ریه ، پزشکان چند سال به او زندگی دادند. او برای دوباره بدست آوردن سلامتی اش به ایتالیا رفت. در رُم با پائل ری ، که یک فیلسوف اخلاقی و قمار باز بود ، آشنا و همراه شد . آنها به مدت 5 سال با هم زندگی کردند ( ممکن است آندره سالومه تا اواسط دهه 1890 مجرد- دختر- باقی مانده باشد ) . لو آندره سالومه در سن بیست ، بیست و یک سالگی ، نیچه دوست پائول ری را ملاقات کرد
در آن زمان نیچه 37 ساله و یک فیلسوف مشهور بود. نیچه فورا" در طلسم و افسون سالومه گرفتار شد
ما از کدامین ستاره فرو افتادیم که اینجا همدیگر را ملاقات کنیم
اینها اولین کلمات نیچه بودند وقتی او آندره را در سن پیترز باسیلیکا دید.بعد ها از این مثلث عشقی طوفانی ، فیلمفراسوی نیک و بد توسط لیلیانا کاوانی در سال 1977 ساخته شد. لو آندره سالومه دردناک ترین عشق نیچه بود. ( در عشق حقیقی ، این روح است که تن را در آغوش می گیرد ) نیچهاین جمله را به ری نوشت .در حقیقت نیچه به یک شخص جوان که به اندازه کافی باهوش و تحصیل کرده باشد به عنوان دستیارش نیاز داشت . نیچه در کتاب اینک انسان ، شعر های آندره را ستایش کرد و گفت هر کس بتواند به عمق شعرهای سالومه و معانی آنها پی ببرد، می تواند حدس بزند که چرا من شعرهای او را تحسین می کنم
نیچه به سالومه گفت که زرتشت ( که خصوصیتش در کتاب چنین گفت زرتشت آمده است ) به عنوان یک جانشین هنریبرای او به عنوان پسری که هرگز نداشته ، تصور شده است
در لوسرن یک عکس از نیچه ، ری و آندره توسط ژولِس بونِت گرفته شد که در آن لو در یک گاری کوچک زانو زده و یکشلاق در بالای سر دو مرد نگه داشته در حالی که آن دو دارند گاری را می کشند
خواهر حسود نیچه ، الیزابت ، از لو سالومه متنفر بود و به او به عنوان یک جانور موذی زهردار و سمی که باید نابود شود ، نگاه می کرد

در آن حال نیچه از خودش دو سوال پرسید
ممکن است لو یک فرشته نفهم باشد؟ ممکن است من یک الاغ نفهم باشم؟ نیچه رابطه اش را با لو در دسامبر 1882 بر هم زد.در یک نامه فرستاده نشده برای لو سالومه ، نیچه او را لاغر مردنی زشت بوگندو و یک فاجعه خطاب کرد
لو آندره سالومه بعد از جدا شدن از نیچه و پائول ری ، گزارشش از افکار نیچه را منتشر کرد که در آن او نیچه را یک شخصیت از بنیان مذهبی توصیف کرد.( یک شخص باهوش مذهبی که با مرگ خدا روبرو شده ) . آندره سالومه اولینکتاب موفقش را در سال 1885 که یک رمان در مورد زندگی شخصی خودش بود ، به نگارش در آورد که این اثر به عنوان بهترین کار نثر او مطرح شده است
او در زمان خودش یک نویسنده مشهور بود اما امروز همه 15 رمان او فراموش شده اند.با این وجود آندره سالومه هرگز خودش را به عنوان یک رمان نویس نمی دید
در سال 1887 آندره با یک شرق شناس و واژه شناس معروف به نام فردریک کارل آندره که 16 سال از او بزرگتر بود ازدواج کرد. در آن زمان فردریک کارل در برلین مستقر شده بود و زبان آلمانی به ترکی درس داد اما بعدا" در سال 1903 او به