فرهاد قنبری:. جنگ.. ✅ جنگ بدون شک کریه‌ترین و زشت‌ترین شکل انسانی است

فرهاد قنبری:
جنگ

✅ جنگ بدون شک کریه ترین و زشت ترین شکل انسانی است. در جنگ تمام پرده های تمدنی که انسان در طول چند هزار سال با تلاش و مشقت فراوان کسب کرده به کنار می رود و چهره و خوی درنده و نابودگر انسان با غریزه ای ارضا نشدنی برای نابودی، شروع به فوران می کند.
انسان در جنگ پرده های ترس از قانون و نقاب تمدن را کنار زده و خوی واقعی خود را بدون هیچ روتوشی به نمایش می گذارد. در جنگ انسان ها به " اعداد" بی ارزشی بدل می شوند که تنها اهمیت شان، اعلام در اخبار و ثبت در تاریخ است. کافیست نگاهی به آمار و ارقام جنگ جهانی دوم بیاندازیم تا تاریکترین دریچه های روان هولناک انسانی را مشاهده کنیم. " پنج میلیون یهودی" " سه میلیون سرباز آلمانی" " ده میلیون غیر نظامی چینی" و ... بسیار اعداد شبیه این در آتش نفرت نژادی و قومی سوختند و به تلی از خاکستر بدل شدند، انسان هایی که فقط به اعدادی مبتذل و پوچ تبدیل شدند.

✅ در طول تاریخ هیچ حیوان درنده خو و وحشی، حتی توان استفاده از یک هزارم چنین خشونت غیرقابل وصفی را نداشته است. داستایوفسکی در برادران کارامازوف می نویسد: "مردم گاهی از ستمبارگی بهایم دم می‌زنند، اما این بی‌انصافی و تهمت بزرگی در حق بهائم است؛ جانور نمی‌تواند به ستمبارگی انسان باشد، که ستمش بسیار هنرمندانه است. ببر فقط می‌درد و به دندان می‌کشد، از او جز این برنمی‌آید. هرگز به فکر میخ‌کردن مردم با گوش نمی‌افتد، حتی اگر قادر به چنین کاری باشد."

✅ برای نشان دادن پلشتی ها و چهره ویرانگر جنگ، کتاب ها و داستان های بسیاری نوشته و فیلم های بسیاری ساخته شده است، اما چیزی که جای بسی تامل دارد این است که اغلب مردم و به ویژه سربازان از جنگ برگشته نه تنها از جنگ و مشارکت در آن اعلام بیزاری نمی کنند بلکه اغلب از آن به عنوان دوران طلایی همراه با احساسات نوستالژیک یاد می کنند، افرادی که به سرعت زخم ها، جراحات و مرگ دوستان و نزدیکانشان را فراموش می کنند و در همان میدان جنگ و در میان آتش و مرگ، فریاد جنگ ما را عاشق خود کرده بود سر می دهند (چگونه می توان عاشق جنگ بود؟)

✅ به راستی چه چیز در جنگ وجود دارد که باعث می شود سربازان با مشاهده تمام زشتی ها و تلخی، از آن به نیکی یاد کرده و آرزوی دوباره آن را داشته باشند؟

✔️ جنگ تمام غرایز حیوان حیوانی و درنده خوی انسان را آزاد می کند تا بدون هیچ ترسه و واهمه ای از محاکمه و مجازات، هر آنگونه که دلش می خواهد به کشتار و تحقیر همنوع خود بپردازد. جنگ با ایجاد شرایط استثنایی و تعلیق قانون سوژه ها را از انقیاد تمدنی رها کرده و اجازه خود نمایی به پلیدترین و کثیف ترین امیال سرکوب شده انسان می دهد. صفحات تاریخ پر از صفحات، اشغال شهرهایی است که، سربازان با سبعیتی غیرقابل وصف دست به کشتار، تحقیر، تجاوز و سوزندان خانه و کاشانه شکست خوردگان زده اند‌.

جنگ روی دیگر چهره انسان است. چهره پنهانی که توسط قانون، اخلاق و تمدن سرکوب شده است.

✔️ جبهه جنگ چهره کاملا متفاوتی از جامعه طبقاتی مرسوم در شرایط عادی اجتماع را تولید می کند.
در جبهه جنگ دیگر عیار، ارزش و شان اجتماعی افراد، پول و قدرت سیاسی و میزان تحصیلات و امثالهم نیست. میدان جنگ عرصه بازی آخر است. میدانی است که هر فردی فارق از تعلقات نمادین، عیار واقعی خود را نشان می دهد. در روم باستان برده ها در میدان نبرد شجاعت و جسارت بیشتر از اربابانشان نشان می داده اند. برده ها و مطرودان، جنگ را میدانی تصور می کردند تا فارغ از سلسله مراتب تحمیل شده اجتماعی، توان، شجاعت و لیاقت خود را به اربابانشان نشان دهند و اینگونه شاید برای ساعتی هم شده خود را در جایگاه رفیعتری از آنان احساس نمایند.

✔️ جنگ علنی ترین میدان برای نشان دادن خوی سلطه طلب و برتری جوی انسان است. روان انسان بیشتر از هر جاندار دیگری میل به سلطه، تفوق و تسلط بر همنوع خود را داراست.
گاهی این سلطه جویی و برتری طلبی در قالب های متمدنانه و کم خطر مانند رقابت های ورزشی، توسعه صنعتی، کسب رتبه های علمی و امثالهم خود را نشان می دهد و گاهی هم این قالب های تمدنی را کنار گذاشته و با تیزی شمشیر و لوله توپ و تانک ، ارضاء این غریژه ویرانگر را دنبال می کند.
@kharmagaas