زنان بدوی از اطراف محیط زندگی خود شنیده‌اند

زنان بدوی از اطراف محیط زندگی خود شنیده‌اند. نامگذاری برخی اشیاء و پدیده‌ها می‌توانسته ناشی از صداهای مسموع از آنها باشد مانند پرنده فاخته که عده‌ای آن را بر اساس صدای طبیعی برخاسته از آن، «کوکو» نامیده‌اند یا هنگامی که «شیئی» با صدای کاوکاو (CAW-CAW) به پرواز در می‌آمده، انسان بدوی سعی در تقلید آن صدا داشته و برای اشاره به آن شیء با آن صدا استفاده می‌کرد (نک. نیکوبخت، 1383 و نیز یول، 1385 : 3 و مالمکیار، 2002 و بری، 2003 و فرنچ، 2004). تصریح می‌گردد که این فرضیه بر پایة نقطه‌نظر «افلاطون» و نظریه «طبیعی بودن زبان»، به طور ریشه‌ای، به ارتباط طبیعی میان صوت و معنا اشاره می‌رود. در یونان باستان، طبیعیون همچون افلاطون، بر خلاف قراردادیان همچون ارسطو، عقیده داشتند که زبان ماهیتی طبیعی دارد و از همین رو منشأ و نیز معنی واژه‌ها را می‌توان در صورت آنها جستجو کرد. در اصل واژگان زبان بر پایه رابطه طبیعی میان صورت آوایی و معنی واژه‌ها استوار شده است (نک. مشکوه‌الدینی، 1381 : 14). قابل ذکر است که خود مولر فرضیه مذکور را آنچنان به عنوان یک فرضیه محتمل و قابل باور مورد ملاحظه قرار نداد. اگر چه این مطلب واقعیت دارد که تعدادی از واژه‌ها در هر زبانی نام‌آوایی (onomatopoeic) یا آنکه بازتاب صدای طبیعی (پژواکی) هستند ولی درک این مطلب مشکل است که چگونه اکثر اشیاء بی‌صدا و همچنین مفاهیم انتزاعی در دنیا را با زبانی که فقط مبتنی بر انعکاس صداهای زبانی باشد، می‌توان نشان داد (یول، همان). بررسی واژگان زبان‌های گوناگون نشان می‌دهد که نام‌آواها تنها بخش بسیار محدودی از واژگان را تشکیل می‌دهد و بخش عظیم واژگان بر پایه قرارداد یا توافق‌های اجتماعی استوار است. به علاوه مشاهده می‌شود که در زبان‌های گوناگون واژه‌های نام‌آوای قرینه کاملاً یکسان نیستند (مشکوه‌الدینی، 1381 : 15-14).
در فرضیه «ding-dong» نیز که از سوی خود مولر مورد توجه قرار می‌گیرد، چنین ادعا شده است که زبانِ گفتاری از همنوایی و رزونانس نفسانی و ذهنی-روانی میان ترکیبات آوایی و مفاهیم و اشیاء طبیعی ناشی می‌شود (نک. مالمکیار، 2002). در واقع این فرضیه به طور خاص، گفتار را ناشی از پاسخ‌های ناآگاهانه و فطری-غریزی به محرک‌های مربوطه و به طور عام نشئت گرفته از واکنش‌هایی در قبال کیفیت‌های ذاتی و ضروری برخاسته از مفاهیم و اشیاء موجود در محیط می‌داند. بری (2003) در رابطه با فرضیه دینگ-دونگ عنوان می‌دارد که برخی اشخاص از قبیل مکس مولرِ مشهور چنین مطرح ساخته‌اند که «یک انطباق نسبتاً رازآلودی میان اصوات و معانی وجود دارد. به عنوان نمونه عناصر و اشیاء کوچک و تیز و مرتفع در بسیاری از زبان‌ها تمایل دارند که با کلماتی که از واکه‌های پیشین افراشته برخوردارند، بیان گردند اما اشیاء بزرگ و مدور و واقع در پایین بر این گرایش‌اند که با کلماتی که حائز واکه‌های پسین گرد می‌باشند، ابراز شوند. به عنوان مثال [در زبان انگلیسی] عناصر itsy-bitsy (یک ذره، یک ریزه)،teeny-weeny (کوچیک، کوچولو) را با واژه moon (ماه) مقایسه کنید. این امر به چیزی چون «نمادگرایی آوایی» (sound symbolism) [و به طور خاص به «اندیش‌آواها / ideophones» و نه «نام‌آواها»] اشاره دارد».
فرضیه معروف دیگر، موسوم به فرضیه «pooh-pooh» است. مالمکیار (2002) در رابطه با این فرضیه عنوان می‌دارد که فرضیه مزبور بر این مبنا شکل گرفته که زبان گفتاری از آواهای عاطفی-احساسی و همهمه‌ها و سروصداهای «مبهم» و «حشو و اضافی» نشئت گرفته است[2]. یول (1385 : 4-3) نیز می‌گوید که بر طبق یک دیدگاه پیشنهاد شده است که اصوات اصلی زبان ممکن است از آواها و فریادهای احساسی از قبیل درد، عصبانیت و شادی و لذت و غافلگیری برخاسته شده باشد. ادامە 👇👇

بر همین اساس چنین فرض شده است که کلماتی همچون «آخ» معانی آشکار دردآلودگی را حائز هستند. این صداها به تدریج گسترش یافته، مبدل به واژه‌های پیچیده‌تری برای ابراز بیان احساسات و عقاید گردیده‌اند. در کل بر این دیدگاه نیز ایراداتی چند وارد است به عنوان نمونه صداهایی از قبیل «آخ» معمولاً با بازدم ناگهانی تولید می‌شود که این برخلاف تولید صدای گفتاری است یا آنکه اصولاً صداهای بیانی که مردم در واکنش‌های عاطفی ایجاد می‌کنند، دربردارنده اصواتی است که در تولید گفتار در زمان‌های دیگر مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و در نتیجه به نظر می‌رسد که این پیشنهاد نیز مانند منشأ اصوات طبیعی بازتابی برای زبان غیرمحتمل باشد (نیز بنگرید به بری، 2003).
فرضیه دیگری نیز نوعاً بر پایه «صداهای طبیعی» ارائه شده است که اصطلاحاً به فرضیه «یا-هی-‌هو» (yo-heave-ho) مشهور است. فرضیه مزبور عنوان می‌دارد که گفتار از آواها و آوازها و آهنگ‌های برخاسته از کار مشارکتی و دسته‌جمعی نشئت گرفته است. بر پایه این فرضیه اصوات تولید شده توسط شخصی که فعالیت جسمی می‌کند، می‌تواند منشأ زبان ما باش