د به ویژه وقتی که آن فعالیت جسمی در یک جمعی که با هم هماهنگ بوده، انجام می‌پذیرفت

د به ویژه وقتی که آن فعالیت جسمی در یک جمعی که با هم هماهنگ بوده، انجام می‌پذیرفت. بنابراین در این دیدگاه صداهایی که اشخاص در هنگام انجام کار بدنی به صورت جمعی تولید می‌کرده‌اند، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. جذابیت این نظریه در این است که پدیدآیی زبان انسان را به نحوی در «بافت اجتماعی» قرار می‌دهد. البته باید توجه داشت که میمون‌ها و نخستی‌های دیگر نیز فریادهای غرغرمانند و اجتماعی خود را دارند ولیکن از توانایی صحبت کردن دقیقاً به مانند انسان‌ها برخوردار نیستند (نک. مالمکیار، 2002 و بری، 2003 و یول، 1385 : 4 و نیکوبخت، 1383).
در اینجا خوب است که پرانتزی گشوده، به دیدگاه چارلز هاکت، درباره چگونگی پدیدآمدن زبان که در دهه هفتاد میلادی ارائه شده، نیز اشاره شود. به نظر هاکت زبان انسانی در دو مرحله به وجود آمده است: مرحله نخست را او آمیزش (blending) می‌نامد. یعنی زمانی که انسان شروع به ساختن صداهایی ترکیبی از دو صدای اولیه می‌کند. صداهای اولیه همچون صداهای جانوران صرفاً دربردارنده پیام‌های کوتاه و محدود بوده‌اند (نظیر احساس خطر یا پرخاشگری) در حالی که صداهای آمیزش یافته حجم پیام را افزایش می‌داده‌اند. هاکت مرحله دوم را دوگانگی الگویی (dualityof patterning) می‌نامد، یعنی صداهای ساخته شده از فرایند نخستین وارد ترکیب‌های بی‌شماری با یکدیگر می‌شوند تا معانی بسیار دیگری را منتقل کنند (نک. بخش ضمایم، از کتاب ریویر، 1379 : 259).
ضیاء‌حسینی (1384 : 22) نیز در رابطه با یکی از فرضیات مربوط به پیدایش زبان که خود «نظریه تکامل زبان» می‌نامد، چنین عنوان می‌دارد که «در آغاز زبان به صورت سر و صداهای ساده برای ابراز شادی، درد و غیره بود. به تدریج به گونه‌ای تکامل یافت که نشانگر نحوه فعالیت مغز انسان و امکانات و محدودیت‌های مجرای صوتی وی است. آنگاه همگام با پیشرفت‌های جامعه به سوی پیچیدگی، زبان نیز به تدریج پیچیده شد. مغزو دستگاه صوتی انسان نیز برای رویارویی با نیازهای روزافزون اجتماعی وی به تدریج تکامل یافت».
https://t.me/linguisticsacademy
3) منشأ سازگاری فیزیکی-جسمانی (physical adaptation source):
ما به جای ملاحظه انواع اصوات (در معنای عام آن) به عنوان منشأ زبان می‌توانیم انواع خصوصیات جسمی انسان را مورد ملاحظه قرار دهیم؛ به ویژه آن خصوصیاتی که متمایز از جانداران دیگر است و می‌تواند در تولید گفتار نقش داشته باشد. بایستی پذیرفت که اساساً «پدید آمدن زبان نمی‌توانسته‌است بدون تغییرات اساسی در ساخت و حجم مغز و استخوانبندی‌های دهان و گلو و غیره ممکن باشد» (نک. بخش ضمائم، از کتاب ریویر، 1379 : 258 و نیز بنگرید به لاینز، 1981 : 29 و مدرسی، 1387 : 2). می‌توان ابراز داشت که در مرحله‌ای ابتدایی، نیاکان ما در مرحله بسیار مهمی از تکامل، قامتی مستقیم یافتند و بر روی دو پا حرکت کردند و عملکرد دست‌ها و اعضا و جوارح جلو بدنشان تغییر یافت. برخی تأثیرات این نوع تغییر را می‌توان در تفاوت‌های بین جمجمه گوریل و جمجمه انسان نئاندرتال متعلق به شصت هزار سال پیش مشاهده کرد. بازسازی مجرای گفتاری انسان نئاندرتال نشان می‌دهد که برخی تمایزات صوتی شبه همخوانی محتمل بوده است.
«دندان‌های انسان»، برعکس دندان‌های میمون‌ها که به طرف بیرون دهان خم شده‌اند به صورت راست و مستقیم هستند و از نظر ارتفاع نیز تقریباً به یک اندازه هستند. «لب‌های انسان» بیشتر از لب‌های نخستی‌ها دارای ماهیچه‌های ظریف و درهم‌پیچیده‌ای است که باعث انعطاف‌پذیری بیشتری می‌گردد که مسلماً در تولید اصواتی مانند «پ» یا «ب» کمک می‌کند. ادامە 👇👇

در دهان انسان در مقایسە با نخستی های دیگر نسبتا کوچکتر است کە می تواند بە سرعت باز و بستە شود و در آن زبانی کوچکتر در تولید
انواع گسترده‌ای از اصوات در داخل حفره دهانی نقش داشته باشد.
https://t.me/linguisticsacademy
http://www.sh-mirhashemi.blogfa.com/post/45