دن‌کیشوت‌های مجازی و مبارزان زیر پتو. نویسنده: ژیار ولی زادە.. «در آغاز عمل بود» فاوست، گوته

دُن‌کيشوت‌هاي مجازي و مبارزان زیر پتو
نویسنده: ژیار ولی زادە

«در آغاز عمل بود» فاوست، گوته

اين روزها واژه‌هايي که بيش از هر چيز در شبکه‌هاي اجتماعي ايرانيان جلب توجه مي‌کنند، نسل جديدي از واژگان سياسي-اجتماعي غالباً مربوط به پيوند مبارزات اجتماعي واقعي و مجازي هستند (اگر بتوان مبارزه را به چنين سطحي فروکاست). اسلکتيويسم (Slacktivism ) يا همان «مبارزه از زير پتو» و کليکتيويسم (clicktivism) (مبارزه از طريق کليک‌کردن و به اشتراک‌گذاري) از جمله واژگاني هستند که اين روزها تبديل به يگانه شکل تسکين‌دهنده‌ي بي‌کنشي «کنش‌ورزاني مجازي» شده که سعي دارند به‌واسطه‌ي آن، بر فقدان عامليت خود سرپوش گذارند و محاسبه‌گري اذهان فرديت‌باور خويش را در نبود کنش‌ورزي‌هاي واقعي و انضمامي، امري «طبيعي» جلوه دهند و البته در نهايت خود را «مبارز» جا بزنند، ولو «مبارزاني از زير پتو». اين‌که اين قبيل تحولات زباني اساساً چه پيوندي با واقعيات روزمره‌ي زندگي ما دارند بحثي است جداگانه. اما در باب فراگيري اين ساخت‌واژه‌هاي عموماً کاربردي همواره يک امر از نظر دور مي‌ماند. پيدايش شبکه‌هاي اجتماعي شايد در بدو امر حامل دلالتي صريح و مشخص بر کارکردهاي مربوط به فعاليت‌هاي سياسي-اجتماعي نبود (مثلاً نگاه کنيد به داستان شکل‌گيري «فيس‌بوک» توسط مارک زاکربرگ در فيلم «شبکه‌ي اجتماعي»)، اما بي‌شک از ويژگي‌هاي بالقوه‌اي خبر مي‌داد که مي‌توانست آن را اهرمي در دستان صاحبان قدرت، چه قدرت‌هاي سياسي و چه اقتصادي، سازد. براي تحليل نقش شبکه‌هاي اجتماعي و بررسي روند «سوژه‌زدايي» از عامل انساني (agent) و فروکاستن آن به هويتي مجازي که همان ويژگي‌هاي موجوديتي واقعي را دارد اما در شکلي «وانموده‌اي» و نامرتبط با واقعيت، ناگزيريم به جرياني اشاره کنيم که تحت سيطره‌ي ايدئولوژي نوليبراليسم، سوار بر منطق فرديت‌باوري که پيشاپيش فاتحه‌ي هر نوع کنش جمعي اجتماعي را مي‌خواند، تنها بدين خاطر که «هزينه‌هاي برگشت‌ناپذيري» براي آن «فرديت‌ها» دارد، از سال‌هاي پاياني قرن بيستم و سال‌هاي ابتدايي قرن بيست‌ويکم با مطرح کردن «شبکه» به عنوان بديلي براي «جامعه» آرام‌آرام به سمتي پيش رفت که عقل سليم يا خرد عاميانه را متقاعد سازد که مي‌توان همان ويژگي‌هاي «انسان واقعي اجتماعي» را داشت اما در شکل نوين و فناورانه‌ي «کاربر شبکه». گذار از «انسان واقعي اجتماعي» به «موجوديت/سوژه‌اي مجازي» که اساساً بدون نياز به عاملان انساني مي‌تواند به واسطه‌ي سيستم‌هاي کدگذاري اطلاعاتي «بازشناسي» شود، يکي از اصلي‌ترين دستاورهاي منظومه‌ي سياسي-اقتصادي-اجتماعي‌يي بوده که با استفاده از فناوري‌هاي اطلاعاتي پيشرفته و فراگيري «شبکه» و امکان‌هاي ارتباطي آن، عملاً راه را براي تفوّق فزاينده‌ي خويش بر سپهر زندگي اجتماعي انسان در سرتاسر جهان، به‌ويژه در مناطق برخوردار از زيرساخت‌هاي ارتباطي (که شامل چيزي بيش از 2.5 ميليارد نفر مي‌شود، يعني نزديک به يک‌سوم جمعيت کل جهان) همواره کرده است. اين گذار از آن رو «دستاورد» شمره مي‌شود که تحت سيطره‌ي نوليبراليسم تا حد زيادي توانسته عقل سليم را تابع منطق ذرّه‌وار و غيراجتماعي خود سازد. ايدئولوژي نوليبراليسم بنا به گفته‌ي ديويد هاروي در تاريخ مختصر نوليبراليسم، «تأثيرات مهم و فراگير بر طرز تفکرهاي مختلف دارد، به‌طوري که در شيوه‌اي که در آن بسياري از ما با عقل سليم اين جهان را تفسير و آن را درک و در آن زندگي مي‌کنيم، ادغام شده است.» (هاروي، 1391: 10)1. اما چه شد که ايده‌ي «شبکه» توانست ظرف بازه‌اي حدوداً بيست‌ساله (از ميانه‌ي دهه‌ي 90 ميلادي تا کنون) چنان در ميان «کاربران مجازي» يا همان «انسان‌هاي واقعي اجتماعي» فراگير شود که بتوان از سيطره‌ي آن بر «جامعه» و امکان جايگزيني‌اش سخن گفت؟ براي تحليل اين پديده اشاره به سه نکته در پرتو سيطره‌ي نوليبراليسم بر عقل سليم ضرورت دارد.
https://t.me/linguisticsacademy
نخست، جامعه براي ما، متشکل از افراد، پديده‌ها، ساختارها، روابط و هر آن چيزي‌ست که براي قرار گرفتن در آن هيچ دخالتي نداريم زيرا درون آن «متولد» مي‌شويم و اين «تولد» بسته به عوامل اجتماعي، اقتصادي، سياسي و فرهنگي خانواده‌ و جامعه‌اي که در آن به دنيا مي‌آييم، دگرگوني مي‌يابند. به بيان ديگر، صحبت از جامعه همواره با نوعي صحبت از «جبر» همراهي داشته که ناگزير به پذيرش آن بوده‌ايم. در برابر، مفهوم «شبکه» در اساس مفهومي «داوطلبانه» و غيرجبري است. به اين معنا که هيچ‌کس پيشاپيش محکوم به حضور در آن نيست، مگر به واسطه‌ي ميل و اراده‌ي شخصي خود. اين نوع «آزادي در انتخاب» يکي از اصلي‌ترين ويژگي‌هاي جذاب و عامل فراگيري «شبکه» در ميان افراد است. تو گويي «شبکه» تجلّي آرمان‌هاي فردگرايي است: محيطي که به ظاهر در آن هيچ مانعي براي «اراده‌ي آزاد» کاربران مجازي (بخوانيد انسان‌هاي واقعي اجتماعي) وجود ندارد و همگان مي‌توا