سخن آنکه از نگاه پسا استعماری به زبان، زبان¬های مورد ستم، تمایل به استعمارزدایی از زبان خود دارند یا سعی می¬کنند در زبان رسمی که ز

@linguisticsacademy
کوتاه سخن آنکه از نگاه پسا استعماری به زبان، زبان¬های مورد ستم، تمایل به استعمارزدایی از زبان خود دارند یا سعی می¬کنند در زبان رسمی که زبان مادریشان نیست و از دیدگاه آنان زبان استعمار است یا در عمل و تاثیرگذاری بر زبان¬های زیردست نقشی به مثابه¬ی زبان استعماری دارد، تغییراتی مطابق میل آنها بوجود آید و از آنجایی که زبان یکی از مولفه¬های مهم در هویت بخشی به ملت¬هاست، همانگونه که اشاره گردید، موضوعات مربوط به آن ناچارا تحت تاثیر اوضاع سیاسی قرار می¬گیرد. زبان¬های مورد تبعیض سعی می¬کنند برای استعمارزدایی از زبان خود آنگونه که آلتوسر معتقد است از حاشیه به مرکز آیند و آن تصورات نادرستی را که حاکمیتی مخملین بعنوان ایدئولوژی خود در قالب هنر، ادبیات و فرهنگ تحمیل می¬نماید و از زبان به عنوان ابزاری در تداوم آن تصاویر کمک می¬گیرد، مخدوش سازند و یکی از راه حل¬ها را هم در این می¬بینند که از خود آن زبان جهت مقاومت و تغییر اندیشه¬های نادرستی که گاهی حتی خود ملت استعمارزده آن را درباره¬ی زبانشان باور می¬کنند، استفاده نمایند. به عنوان مثال تا جایی که بتوانند از بکارگیری زبان استعماری خودداری می¬کنند و یا همزبانان خود را برای استفاده از آن مورد عتاب قرار می¬دهند و واژگان بومی خود را در متون زبان استعماری وارد می کنند( glossing) و با این کار بر صدای نادیده گرفته شده¬ی خود تاکید می ورزند. بنابراین زبان در چنین مواردی بعنوان نماد و مشخصه¬ی مهم فرهنگی و سیاسی در جهت مطرح نمودن شرایط نامطلوب حاکم بکار گرفته می¬شود. پس احتمال دارد از منظر فرازبانشناسانه و رویکردی پسا استعماری، استفاده تعدادی از کردها از املای "کورد" در متون فارسی علیرغم داشتن این آگاهی که این آوای مشخص از "و" در زبان فارسی کاربردی ندارد، بیانگر مقاومت و نارضایتی از وضع حقوق زبانی خود باشد چرا که برای به¬کار¬گیرند¬گان املای"کورد" در متون فارسی حساسیت برای وارد نمودن کلمات زیاد دیگری که دارای همین صدا هستند، وجود ندارد و وزن و اهمیت این واژه به دلیل بار معنایی که در خود حمل می¬نمایند متفاوت است و بیش از آنکه واژه¬ای متشکل از زنجیره¬ای از آواها باشد، یک نماد هویتی است. با اینهمه، نگارنده معتقد است، در این پدیده اهمیت قائل شدن بیش از حد به فرم و مغفول ماندن از اموراتی اساسی¬تر به نحو چشمگیری قابل مشاهده است.
منیژه میرمکری
ص۳