سویی دیگر اگرچه ممکن است از نظر تاریخی واژه¬ی کرد نامی باشد که از سوی اقوام کهن غیر کرد برملتی که امروزه کرد نام دارند، نهاده شده

@linguisticsacademy
از سویی دیگر اگرچه ممکن است از نظر تاریخی واژه¬ی کرد نامی باشد که از سوی اقوام کهن غیر کرد برملتی که امروزه کرد نام دارند، نهاده شده باشد، اما در ساختار کنونی آن(فرم واجی و آوا و مفهوم امروزین خود به صورتی که خود کردها به کارش می¬برند) برای زبان فارسی، یک واژه¬ی قرضی ( خارجی) است. در فرایند قرض¬گیری واژگانی، زبان میزبان واژه¬ی خارجی را از نظر صورت و آوا و غیره طبق نظام و ساختار واژگانی خود تغییر و منطبق بر آن می¬نماید تا از نامانوس بودن آن پیشگیری کند، در صورت نامانوس بودن واژه¬ی قرضی، گویشور زبان (اهل زبان)، به طور طبیعی در مقابل پذیرش آن در صورت اعمال نشدن تغییر بر آن، مقاومت خواهد نمود. هر چند قرض¬گیری واژگانی بنا به نظر آنتوان میه تغییری در ساختار زبان ایجاد نمی¬کند و باعث غنای واژگانی نیز می¬گردد؛ اما همین واژگان نیز قبل از ورود به زبان میزبان دچار دگرگونی و انطباق می¬شوند. با توجه به این دلایل، به نظر نمی¬رسد نوشتن واژه¬ی کُرد در فارسی به صورت زنجیره حروف "کورد" موجب شود فارسی¬زبانان "کورد" را دقیقا مانند یک گویشور کرد تلفظ نمایند و دستگاه آوایی و ساختار واژگانی فارسی آمادگی کمی جهت پذیرش آن دارد، مگر مانند آنچه در ادامه خواهد آمد، توجیهاتی غیر زبانی برای آن ارائه شود. از دیدگاهی که بیان شد اهل زبان و زبان¬شناسان خود آن زبان هستند که پس از احساس لزوم برای حضور یک واژه برای فرم نوشتاری و گفتاری یک واژه¬ی قرضی با توجه به قواعد ساختواژه یا ساختار واژگانی خود تصمیم می¬گیرند. اگرچه اشاره شد گاهی پدیده¬ی قرض¬گیری واژگانی نیز کاملا تحت تاثیر نیاز نیست و مسائل غیر زبانی نیز در آن دخالت دارند؛ بنابراین از آنجایی که بررسی پدیده¬های مربوط به زبان صرفا و مجرد ازعوامل فرازبانی موثر بر آن، همه¬ی ابعاد مربوط به آن را پوشش نمی¬دهد ناچارا لازم است به موضوعات نازبانی در پیرامون زبان نیز توجه نماییم.
اگر به پدیده¬ی "کورد" نویسی در متون فارسی، از دیدگاهی فرا زبانی نگاه کنیم و از رویکردی پسااستعماری به مناقشات زبانی میان زبان¬های غالب و زیردست بپردازیم، احتمال دارد دلیل پاره¬ای از کنش¬های کلامی و زبانی مرتبط با موضوع، قابل درک¬تر شود و چه بسا تعبیر متفاوتی از "کورد" نویسی در متن فارسی بدست آید. ( احتمالا استفاده از عبارت زبان استعمار به جای اصطلاحاتی مانند زبان رسمی، زبان غالب یا زبان آموزشی برای زبان فارسی یا عربی تا اندازه ای مناقشه¬برانگیز هم باشد زیرا دولت¬ها و ملت¬ها معمولا می¬خواهند عادلانه و انسانی به نظر آیند و چه بسا تعدادی از کردها نیز با این فکر که کردستان را چون مستعمره¬ای ببینند که زبانش مصادره گشته است، موافق نباشند وتعدادی فراتر از آن می¬اندیشند و معتقدند اولین استعمارگران مرز و بوم کنونی بر پایه¬ی قدمت تاریخی¬شان خود کردها بوده¬اند! ) با این وجود به باور نگارنده با توجه به شرایط کنونی حاکم، پدیده¬ی [”کورد" نویسی در متن¬های فارسی] بر مبنای دیدگاه پسا استعماری توجیه پذیرتر است. شاید بتوان چنین استدلال نمود ملت¬هایی که به جای تحصیل به زبان مادری¬شان، مجبور شده¬اند به زبان "استعمار" بیاموزند یا بیاندیشند و ... همواره دغدغه¬ی تبعیضات فرهنگی و نیز نگرانی بابت از بین رفتن زبان خود و به کلی انحلال و آسیمیلاسیون هویتی را با خود دارند، از هر گونه فرصت و امکانات موجود جهت تاکید و یادآوری خود بهره می¬جویند و گاهی در روندی کاملا طبیعی و غیرعمد، گاهی نیز تعمدی و آگاهانه، تلاش می¬کنند موجب ایجاد تغییراتی درزبان یا ادبیات استعماری شوند. در چنین وضعیتی در واقع به همان نسبت که زبان غالب بر زبان¬های زیردست تاثیر می¬گذارد، خود نیز به طور مداوم تحت تاثیر برخوردش با آن زبان¬ها است. برخوردهای زبانی تدریجا و گاهی به صورتی نامرئی باعث تغییر زبان می¬شوند . البته باید یادآوری نمود در موارد زیادی، زبان¬هایی تغییر می¬کنند که از موقعیت اجتماعی و سیاسی فرودست¬تری برخوردارند اما تاثیر متقابل آن¬ها بر زبان غالب قابل انکار نیست. در ضمن نباید فراموش نمود تغییر بویژه در سطح واژگان، از نظر زبان شناسی تاریخی، یک خصیصه¬ی همیشگی و اجتناب ناپذیر زبان است، اما سرعت بالای تغییرات در زبان ممکن است نگران کننده باشد.
ص۲